غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
برای دریافت روزانه فال حافظ روی دکمه زیر کلیک کرده و سپس در کانال یوتیوب غزلستان عضو شوید
مشاهده در یوتیوب
غزلیات فیض کاشانی
غزلستان
::
فیض کاشانی
شماره ١: اى در هواى وصل تو گسترده جانها بالها
شماره ٢: هان رستخيز جان رسيد شد در بدن زلزالها
شماره ٣: ترا سزاست خدائى نه جسم را و نه جانرا
شماره ٤: اى که در اين خاکدان جان و جهانى مرا
شماره ٥: اى ز تو خرم دل آباد ما
شماره ٦: اى دواى درد بيدرمان ما
شماره ٧: اى فداى عشق تو ايمان ما
شماره ٨: يارب بريز شهد عبادت بکام ما
شماره ٩: يارب تهى مکن ز مى عشق جام ما
شماره ١٠: اى کوى تو برتر از مکانها
شماره ١١: اى لال ز وصف تو زبانها
شماره ١٢: بوئى ز گلشنى است بدل خار خار ما
شماره ١٣: بر رهگذر نفحه يار است دل ما
شماره ١٤: دارد شرف بر انجم و افلاک خاک ما
شماره ١٥: غم ز خوى خويش دارد خاطر غمناک ما
شماره ١٦: بالا رويم بس که ز اندازه گذشتيم
شماره ١٧: فيض نور خداست در دل ما
شماره ١٨: پژمرده شد دل ز آلودگيها
شماره ١٩: نکرديم کارى درين بندگيها
شماره ٢٠: درآ در عالم معنى نظر کن سوى اين صحرا
شماره ٢١: عشق گسترده است خوانى بهر خاصان خدا
شماره ٢٢: اشکهاى گرم ما راههاى سرد ما
شماره ٢٣: آسمان را يکسر پر شور ميدانيم ما
شماره ٢٤: از جمال مصطفى روئى بياد آمد مرا
شماره ٢٥: ز مهر اولياء الله شأنى کرده ام پيدا
شماره ٢٦: تجلى چون کند دلبر کنم شکران تجلى را
شماره ٢٧: هشدار که ديوان حسابست در اينجا
شماره ٢٨: هشدار که هر ذره حسابست در اينجا
شماره ٢٩: از دو عالم دردت اى دلدار بس باشد مرا
شماره ٣٠: جمال تست بروز آفتاب روزن ما
شماره ٣١: هر که آگه شد از فسانه ما
شماره ٣٢: بهل ذکر چشمان خونريز را
شماره ٣٣: بده ساقى آن جام لبريز را
شماره ٣٤: اگر خرند ز عشاق جان سوخته را
شماره ٣٥: از عمر بسى نماند ما را
شماره ٣٦: لذات نماند و المها
شماره ٣٧: بنواز دل شکسته اى را
شماره ٣٨: شود شود که شود چشم من مقام ترا
شماره ٣٩: ز خود سرى بدر آرم چه خوش بود بخدا
شماره ٤٠: يکنفس بى ياد جانان بر نمى آيد مرا
شماره ٤١: آفتاب وصل جانان برنمى آيد مرا
شماره ٤٢: از دل که برد آرام حسن بتان خدا را
شماره ٤٣: وصف تو چه ميکنم نگارا
شماره ٤٤: يارا يارا ترا چه يارا
شماره ٤٥: تو و آرام و پخته کاريها
شماره ٤٦: نکنى گر تو وفا حسبى الله کفى
شماره ٤٧: صحبت ياران خوشست و الفت ياران خوشست
شماره ٤٨: هر دمم نيشى ز خويشى ميرسد با آشنا
شماره ٤٩: وصل با دلدار ميبايد مرا
شماره ٥٠: علم رسمى از کجا عرفان کجا
شماره ٥١: اگر فضل خداى ما بجنبش جا دهد ما را
شماره ٥٢: آنچه را از بهر من او خواست آن آيد مرا
شماره ٥٣: دل چو بستم بخدا حسبى الله و کفى
شماره ٥٤: تن خاک راه دوست کنم حسبى الحبيب
شماره ٥٥: بيمار زارم انت الطبيب
شماره ٥٦: در وصل تو ميزند احباب
شماره ٥٧: در وصل تو ميزنند احباب
شماره ٥٨: عشق پرداز ما مرا درياب
شماره ٥٩: گفتمش دل بر آتش تو کباب
شماره ٦٠: اى که چون عمر ميروى بشتاب
شماره ٦١: بده پيمانه سرشار امشب
شماره ٦٢: بيمار زارم درياب درياب
شماره ٦٣: زان دو چشمم مدام مست و خراب
شماره ٦٤: اين چه چشمست و چه ابرو چه لب
شماره ٦٥: بر اوج خوبى ديدم مهى شب
شماره ٦٦: دل بکن جانا از اين دير خراب
شماره ٦٧: سالک راه حق بيا همت از اوليا طلب
شماره ٦٨: در محافل شعر ميخوانم گهى با آب و تاب
شماره ٦٩: آنکه را هستى هميشه در طلب
شماره ٧٠: شبى رو بحق آر اى جان مخسب
شماره ٧١: گنج ابدى پيروى حق و عبادت
شماره ٧٢: اى آنکه توئى قبله ارباب کياست
شماره ٧٣: تا نگذرد ز نام سزاوار نام نيست
شماره ٧٤: آمرزش من از تو خدايا غريب نيست
شماره ٧٥: الهى بکامم شرابى فرست
شماره ٧٦: قصه عشق گفتنم هوس است
شماره ٧٧: گنجيست معرفت که طلسمش نهفتن است
شماره ٧٨: رازها با اهل گفتن ز اهل عرفان خوش نماست
شماره ٧٩: بر رخ مه طلعتان زلف پريشان خوش نماست
شماره ٨٠: اگر ساغر دهد ساقى ازين دست
شماره ٨١: نه فلک چرخ زنان سودائى تست
شماره ٨٢: از عتاب تو پناهم خوى تست
شماره ٨٣: نيست از ما غير نامى اوست خود را دوست دوست
شماره ٨٤: در صدف جان درى نيست بجز دوست دوست
شماره ٨٥: نيست از ما غير نامى اوست خود را دوست دوست
شماره ٨٦: آنکه پنهانست از چشم کسان پيداست کيست
شماره ٨٧: اينجهان را غير حق پروردگارى هست نيست
شماره ٨٨: بيا که از ازلم با تو آشنائى هست
شماره ٨٩: هر که در دوست زد دامن احسان گرفت
شماره ٩٠: عاشقى در بندگيها سر براهم کرده است
شماره ٩١: اين تن ما از روان روشن ما روشن است
شماره ٩٢: پاى تا سر همه ام در غمت انديشه شدست
شماره ٩٣: عشق بيچون تو يارب در دل من چون نشست
شماره ٩٤: دلم گرفت ازين خاکدان پر وحشت
شماره ٩٥: گرانى ار بدرون آيد از در جنت
شماره ٩٦: چون توان بود در آنجاى که آسايش نيست
شماره ٩٧: منوش ساغر دنيا که درد ناب نماست
شماره ٩٨: اى که در راه خدايت چشم غيرت رهبرست
شماره ٩٩: ذره ذره نور حق را جلوه گاهى ديگر است
شماره ١٠٠: يارب چمن حسن تو خرم ز چه آبست
شماره ١٠١: زاهدا قدح بردار اين چه غيرت خام است
شماره ١٠٢: جمال يار که پيوسته بى قرار خود است
شماره ١٠٣: در سرم فتنه اى و سودائيست
شماره ١٠٤: چو دل قرار در آن زلف بيقرار گرفت
شماره ١٠٥: مگو که چهره او را نقاب در پيشست
شماره ١٠٦: مرا ز جام خيالش شراب در پيش است
شماره ١٠٧: دل بوفاى تو نهادن خوش است
شماره ١٠٨: عشق در راه طلب راهبر مردانست
شماره ١٠٩: بهر گلى اگرم ناله و نوائى هست
شماره ١١٠: بيا بيا که مرا با تو ماجرائى هست
شماره ١١١: بکجا روم ز دستت بچه سان رهم ز شستت
شماره ١١٢: يک نظر مستانه کردى عاقبت
شماره ١١٣: هر چه تو ميکنى همه خوبست
شماره ١١٤: ما را با دوست آشنائيست
شماره ١١٥: ما را که نواى بى نوائيست
شماره ١١٦: نسرشته اند در گلم الا هواى دوست
شماره ١١٧: زار و نزار و خسته ام و بى قرار دوست
شماره ١١٨: سر کرده ايم پا بره جستجوى دوست
شماره ١١٩: يک جرعه مى ز ساغر جانانم آرزوست
شماره ١٢٠: حلقه آن در شدنم آرزوست
شماره ١٢١: آهنگ جانان کرد جان اى مطرب آهنگى بس است
شماره ١٢٢: گذشت آن گل و حسرت بيادگار گذاشت
شماره ١٢٣: بمرد رستم زال و ز تن غبار گذاشت
شماره ١٢٤: مرا که دل ز غم معصيت ورق ورقست
شماره ١٢٥: بدل و بجان زد آتش سبحات حسن و زيبت
شماره ١٢٦: ز شور عشق مرا در سرست شور قيامت
شماره ١٢٧: جمال تو عرصاتست و قامت تو قيامت
شماره ١٢٨: جان بجانان عرض کردن عاشقانرا عار نيست
شماره ١٢٩: گو برو عقل از سرم در سر هواى يار هست
شماره ١٣٠: کار جان را تن ندادم روزگار از دست رفت
شماره ١٣١: از غم هستى چو رستم غمگسار آمد بدست
شماره ١٣٢: عشق آمد و اختيار نگذاشت
شماره ١٣٣: خمار گشت مرا ساقيا شراب کجاست
شماره ١٣٤: مژده آمد از قدوم آنکه دل جوياى اوست
شماره ١٣٥: قد تجلى جماله جلوات
شماره ١٣٦: يار را روى دل بسوى منست
شماره ١٣٧: بنده او من و او خداى منست
شماره ١٣٨: باده عشق در کدوى من است
شماره ١٣٩: عرصه لامکان سراى من است
شماره ١٤٠: يار ما گر ميل صحرا ميکند صحرا خوش است
شماره ١٤١: دلم پيوسته با مهرش قرين است
شماره ١٤٢: از دل مقصود عشق بازيست
شماره ١٤٣: در پرده حسن دلربا کيست
شماره ١٤٤: در پرده عاشقى نهان کيست
شماره ١٤٥: هر جا معشوق تازه روئى است
شماره ١٤٦: بالا بلائى قامت قيامت
شماره ١٤٧: رفتار آشوب بالا قيامت
شماره ١٤٨: چنين رخسار زيبائى که ديده است
شماره ١٤٩: دوش از بر من رميده ميرفت
شماره ١٥٠: باده تلخ کهنم آرزوست
شماره ١٥١: آن ملاحت که تو دارى گهر حسن آنست
شماره ١٥٢: بر سر راهش فتاده غرق اشگم ديد و رفت
شماره ١٥٣: زمستان خراباتيم پند است
شماره ١٥٤: نه زلفست آن که دلها را کمندست
شماره ١٥٥: بزهر آلوده مژگان خواهدم کشت
شماره ١٥٦: روم از هوش اگر بينم بکامت
شماره ١٥٧: گل بنفشه دميدن گرفت گرد عذارت
شماره ١٥٨: اگر راه يابم ببوم و برت
شماره ١٥٩: من کجا جان برم ز دست غمت
شماره ١٦٠: کعبه وصل تو پناه منست
شماره ١٦١: دل گرفتار ماه سيمائيست
شماره ١٦٢: دلم ديگر جنون از سر گرفته است
شماره ١٦٣: دگر آزار مادر دل گرفتست
شماره ١٦٤: دلم با گلرخان تا خو گرفتست
شماره ١٦٥: جنونى در سرم مأوا گرفتست
شماره ١٦٦: کس نيست کز غم تو دلش پاره پاره نيست
شماره ١٦٧: چراغ کلبه عاشق خيال دلدار است
شماره ١٦٨: بيا بيا که دلم در هوات بيمار است
شماره ١٦٩: گر کشى و گر بخشى هر چه ميکنى خوبست
شماره ١٧٠: لب بر لبم نه ساقيا تا جان فشانم مست مست
شماره ١٧١: شوريدگان عشق را اى مطرب آهنگ فناست
شماره ١٧٢: مرا سوداى عشق آئين دين است
شماره ١٧٣: نگارا در غمت جانم حزين است
شماره ١٧٤: دل که ويران اوست آباد است
شماره ١٧٥: جان روشندلان که مظهر تست
شماره ١٧٦: صحرا و باغ و خانه ندانم کجا خوش است
شماره ١٧٧: گفتم چه چاره سازم با عشق چاره سوزت
شماره ١٧٨: گفتم که روى خوبت از من چرا نهانست
شماره ١٧٩: عاشقانرا در بهشت آرام نيست
شماره ١٨٠: بخيالت نمى توانم زيست
شماره ١٨١: سبزه خط تو ديدن چه خوش است
شماره ١٨٢: سوى تو بى تاب دويدن خوش است
شماره ١٨٣: من و هزار گدا همچو من بنزد تو هيچست
شماره ١٨٤: از من و ما نمى توانم گفت
شماره ١٨٥: اى که سر ميکشى ز خدمت دوست
شماره ١٨٦: من نروم ز پيش تو دست منست و دامنت
شماره ١٨٧: باز آمدم با نقل و مى سرمست از جام الست
شماره ١٨٨: در غمزه مستانه ساقى چه شرابست
شماره ١٨٩: ما را ز باغ حسن تو حسرت ثمر بس است
شماره ١٩٠: دمبدم دل ما را از الست پيغام است
شماره ١٩١: صورت انسان دگر معنى آن ديگر است
شماره ١٩٢: راز در دل شده کره محرم کجاست
شماره ١٩٣: غير دلدار وفادار کسى ديگر نيست
شماره ١٩٤: يک محرم راز در جهان نيست
شماره ١٩٥: ز غفلت تو ترا صد حجاب در پيش است
شماره ١٩٦: غنيمتى است دمى کان بفکر کار گذشت
شماره ١٩٧: گذشت عمر تو امسال همچو پار عبث
شماره ١٩٨: دلى که عشق ندارد وجود اوست عبث
شماره ١٩٩: هر آنچه بود ندارد وجود اوست عبث
شماره ٢٠٠: بمهر تو دادم دل و جان عبث
شماره ٢٠١: شديم بار کش ره زن هوا بعبث
شماره ٢٠٢: جان ندارد جز تو کس با مستغاث
شماره ٢٠٣: جز تنعم بغم يار عبث بود عبث
شماره ٢٠٤: اين جهان بى بقا هيچست هيچ
شماره ٢٠٥: داغ دل عاشقان مى نپذيرد علاج
شماره ٢٠٦: عشق پرى پيکران مى نپذيرد علاج
شماره ٢٠٧: در تنم دل خون شد از دلهاى کج
شماره ٢٠٨: من و ياد خدا دگر همه هيچ
شماره ٢٠٩: اگر از عشق حق بر سر نهى تاج
شماره ٢١٠: رام قتلى و ما عليه حباح
شماره ٢١١: چشم او کرد بقتلم تصريح
شماره ٢١٢: خطيب عشق ندا کرد با زبان فصيح
شماره ٢١٣: يا نديمى قم فان الديک صاح
شماره ٢١٤: دلا فيض بر از لقاى صباح
شماره ٢١٥: کاش از جانان رسد پيغام تلخ
شماره ٢١٦: جز خدا را بندگى تلخ است تلخ
شماره ٢١٧: خوش آن زمان که رود جان بدان سراى فراخ
شماره ٢١٨: نعيمى يا جحيمى جنتى اى عشق يا دوزخ
شماره ٢١٩: خوش آنکه هستى من بر باد رفته باشد
شماره ٢٢٠: کسى کو چشم دل بيدار دارد
شماره ٢٢١: کسى کو چشم دل بيدار دارد
شماره ٢٢٢: رخ برافروزى دل من شعله اخگر شود
شماره ٢٢٣: تا بکى اين نفس کافرکيش کافرتر شود
شماره ٢٢٤: بى لقاى دوست حاشا روزگارم بگذرد
شماره ٢٢٥: تا بکى بى باده و مطرب مدارم بگذرد
شماره ٢٢٦: على الصباح نويد هو الغفور رسيد
شماره ٢٢٧: بيا بيا که نويد از جناب دوست رسيد
شماره ٢٢٨: خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند
شماره ٢٢٩: دوشم آن دلبر غمخوار ببالين آمد
شماره ٢٣٠: عارف خداى ديد در اصنام و حال کرد
شماره ٢٣١: اى دل مخواه کام که حاصل نمى شود
شماره ٢٣٢: مخمورى از خمار بجامى که مى خرد
شماره ٢٣٣: از بهر من شراب بوامى که مى خرد
شماره ٢٣٤: خبر شوق مرا هر که به ياران ببرد
شماره ٢٣٥: اهل معنى همه جان هم و جانان همند
شماره ٢٣٦: اين فقيهان که بظاهر همه اخوان همند
شماره ٢٣٧: در ديگ عشق باده کشان جوش کرده اند
شماره ٢٣٨: ز مهر آن پرى رويم دل ديوانه روشن شد
شماره ٢٣٩: چو مهر دوست بر دل تافت اين ويرانه روشن شد
شماره ٢٤٠: تا مى نخورم زان کف مستانه نخواهم شد
شماره ٢٤١: اى خنک آن نيستى کو دعوى هستى کند
شماره ٢٤٢: باده اى خواهم بدن مستى کند
شماره ٢٤٣: افلاک را جلالت تو پست ميکند
شماره ٢٤٤: آن دل که توئى در وى غمخانه چرا باشد
شماره ٢٤٥: شوريده صحرائى در خانه چسان باشد
شماره ٢٤٦: با هيچکس اين کش مکش آن يار ندارد
شماره ٢٤٧: خداى عزوجل گر ببخشدم شايد
شماره ٢٤٨: بر درگه تو حاجت خلقان روا شود
شماره ٢٤٩: دلم از کشمکش خوف و رجا بسکه طپيد
شماره ٢٥٠: با دوست مگو رازى هر چند امين باشد
شماره ٢٥١: چون غم غم عشق تو بود زار توان بود
شماره ٢٥٢: غم فراق تو اى دوست بى شمار بود
شماره ٢٥٣: بتاب عارض تا مهر جان بهار شود
شماره ٢٥٤: جور ز حد ببر مگو جور زياد ميشود
شماره ٢٥٥: خواست دلم که ماتمم سور شود نميشود
شماره ٢٥٦: خوش بود عدم هستى ما را که خبر کرد
شماره ٢٥٧: خنک ديده کان ترا ديده باشد
شماره ٢٥٨: هر آن کس که خود را پسنديده باشد
شماره ٢٥٩: واعظ بمنبر آمد و بيهوده ساز کرد
شماره ٢٦٠: عيش دنيا بجز خسان نرسيد
شماره ٢٦١: سوخت هر چند دل بجان نرسيد
شماره ٢٦٢: گذشت موسم غم فصل وصل يار رسيد
شماره ٢٦٣: يار آمد از درم سحرى در فراز کرد
شماره ٢٦٤: دل از ارنى کند آنکس که بر اعلى نظر بندد
شماره ٢٦٥: جان جز خيال رويت نقشى دگر نبندد
شماره ٢٦٦: مرغ خيال کس را کس بال و پر نه بندد
شماره ٢٦٧: در سر چو خيال تو درآيد
شماره ٢٦٨: شکر تو چسان کنم که شايد
شماره ٢٦٩: هر دم سر پر شورم سوداى دگر دارد
شماره ٢٧٠: بشارت کز لب ساقى دگر مى صاف مى آيد
شماره ٢٧١: چو من کسى که ره مستقيم ميداند
شماره ٢٧٢: شود شود که دلم سوى حق ربوده شود
شماره ٢٧٣: ز نکتهاى بيانت خرد فزوده شود
شماره ٢٧٤: شود که از دهنت بوسه اى ربوده شود
شماره ٢٧٥: آن شوخ که داد دلبرى داد
شماره ٢٧٦: جان از لطافت بدنش تازه مى شود
شماره ٢٧٧: خوشا آنان که ترک کام کردند
شماره ٢٧٨: خوشا آنکو انابت با خدا کرد
شماره ٢٧٩: آنان که ره عالم ارواح بپويند
شماره ٢٨٠: تا کى ز صلاح من و زهد تو بگويند
شماره ٢٨١: قومى بمنتهاى ولايت رسيده اند
شماره ٢٨٢: گر زنم لاف از سخن شعر اين تقاضا مى کند
شماره ٢٨٣: حق را نميگويم بعام علم اين تقاضا مى کند
شماره ٢٨٤: در کار دينم مرد مرد عقل اين تقاضا مى کند
شماره ٢٨٥: عاقل نمى باشم دمى عشق اين تقاضا مى کند
شماره ٢٨٦: عشق استفاده از قلم و لوح حق کند
شماره ٢٨٧: جرعه ام را جام و مينا تنگ شد
شماره ٢٨٨: دل مرا ز انديشه اسباب دنيا سرد شد
شماره ٢٨٩: خويش را از دست دادم روى او بنموده شد
شماره ٢٩٠: نمى بينم در اين ميدان يکى مرد
شماره ٢٩١: مرد آن باشد که چون او را رهى بنموده شد
شماره ٢٩٢: در دل شب خبر از عالم جانم کردند
شماره ٢٩٣: کشد هر جنس جنس خود سخن گرد سخن گردد
شماره ٢٩٤: جهان را بهر انسان آفريدند
شماره ٢٩٥: نهادم سر بفرمانش بکن گو هر چه ميخواهد
شماره ٢٩٦: بياد يار در خلوت نشستم تا چه پيش آيد
شماره ٢٩٧: هد هدى کو که از سبا گويد
شماره ٢٩٨: در سر بوالهوس نگر چون شر و شور ميرود
شماره ٢٩٩: زنده دل از چه رو بدن عالم نور ميرود
شماره ٣٠٠: در سر شوريده سودا ميرود
شماره ٣٠١: چون سخن از دلبر ما ميرود
شماره ٣٠٢: خوشا آن سر که سوداى تو دارد
شماره ٣٠٣: خوشا آن دل که مأواى تو باشد
شماره ٣٠٤: دلم بس نيست مأواى تو باشد
شماره ٣٠٥: چکنم دلى را که ترا نباشد
شماره ٣٠٦: خورشيد فلک روشنى از روى تو دارد
شماره ٣٠٧: از سر ازل پرده به بوى تو گشادند
شماره ٣٠٨: نور ازل ظهور کرد رحمت خاص عام شد
شماره ٣٠٩: دلم هيهاى او دارد سرم سوداى او دارد
شماره ٣١٠: ديده از نور جمال دوست چون بينا کنيد
شماره ٣١١: تن در بلاى عشق دهم هر چه باد باد
شماره ٣١٢: هر کجا داغ و درد و غم باشد
شماره ٣١٣: سر چو بى عشقست ننگ جان بود
شماره ٣١٤: اهتدوا بالعشق طلاب الرشد
شماره ٣١٥: حبيبى انت ذو من وجودى
شماره ٣١٦: بى دل و جان بسر شود بى تو بسر نمى شود
شماره ٣١٧: عارفان از چمن قدس چو بوى تو کشند
شماره ٣١٨: هر که راه عشق پويد هم ز عشقش بر برويد
شماره ٣١٩: ما سر کن فکانيم ما را که ميشناسد
شماره ٣٢٠: خوش آنکه کشتگان غمش را ندا کنند
شماره ٣٢١: شاهدان گر جلوه بر ايمان کنند
شماره ٣٢٢: بکوى سر قدر گر گذر توانى کرد
شماره ٣٢٣: دل ز اغيار پاک خواهم کرد
شماره ٣٢٤: مرا درديست در دل نه چو هر درد
شماره ٣٢٥: بر دل و جان رواست درد در سر و تن چراست درد
شماره ٣٢٦: هر که بيمار تو باشد درد بيمارش نباشد
شماره ٣٢٧: عاشقان محو يار ميباشند
شماره ٣٢٨: گر خون دل از ديده روان شد شده باشد
شماره ٣٢٩: گر کاسه سر ظرف جنون شد شده باشد
شماره ٣٣٠: گر يار بما رخ ننمايد چه توان کرد
شماره ٣٣١: گاهى بغمزه اى دلى آباد ميکند
شماره ٣٣٢: سوى اين دون گدا آنشاه کى رو ميکند
شماره ٣٣٣: اين دل سرگشته خود را جستجو کى ميکند
شماره ٣٣٤: هر که دارد درد عشقى ياد درمان کى کند
شماره ٣٣٥: هر دل که عشق ورزد از ما و من برآيد
شماره ٣٣٦: زهر فراق نوشم تا کام من برآيد
شماره ٣٣٧: ياران ميم ز بهر خدا در سبو کنيد
شماره ٣٣٨: خويش را اول سزاوارش کنيد
شماره ٣٣٩: بوى رحمان از يمن آمد دل و جان تازه شد
شماره ٣٤٠: ياران ز چشم دل برخ يار بنگريد
شماره ٣٤١: شور عشقى گر که دلرا بر سر کار آورد
شماره ٣٤٢: تا مرا عشق تو با ديوانگان زنجير کرد
شماره ٣٤٣: جان سوخته روئيست پروانه چنين بايد
شماره ٣٤٤: دلى کز دلبرى ديوانه باشد
شماره ٣٤٥: مژده اى از هاتف غيبم رسيد
شماره ٣٤٦: چو تو در بر من آئى اثرى ز من نماند
شماره ٣٤٧: شد تهى از عشق سر بى باده اين ميخانه ماند
شماره ٣٤٨: زود از درم درآى که تابم دگر نماند
شماره ٣٤٩: دست از دلم بدار که تابم دگر نماند
شماره ٣٥٠: جان گذر ميکند آن به که بجانان گذرد
شماره ٣٥١: زور بازوى يقينش رفع هر شک ميکند
شماره ٣٥٢: هر که حرفى ز کتاب دل ما گوش کند
شماره ٣٥٣: ز خويش دست نداريم هر چه بادا باد
شماره ٣٥٤: عيد است و هرکس از غلط غيرى گرفته يار خود
شماره ٣٥٥: عشق بدل گاه درد گاه دوا ميدهد
شماره ٣٥٦: دواى درد ما را يار داند
شماره ٣٥٧: همه را خود نوازد و سازد
شماره ٣٥٨: يار اگر آشنا شود چه شود
شماره ٣٥٩: گر پذيرى تو ز من جان چه شود
شماره ٣٦٠: صد جلوه کنى هر دم و ديدن نگذارند
شماره ٣٦١: در روى چه خورشيد تو ديدن نگذارند
شماره ٣٦٢: غمى هست در دل که گفتن ندارد
شماره ٣٦٣: از آن ميان نزنم دم که مو نمى گنجد
شماره ٣٦٤: ز قرب دوست چگويم که مو نمى گنجد
شماره ٣٦٥: سرم ز مستى عشق تو هاى و هو دارد
شماره ٣٦٦: ز شراب وصل جانان سر من خمار دارد
شماره ٣٦٧: دل من بياد جانان ز جهان خبر ندارد
شماره ٣٦٨: غرور خشکى زهد ار دماغ تر دارد
شماره ٣٦٩: بعشق توبه شکستيم تا دگر چه شود
شماره ٣٧٠: کوه عقلى و بيابان جنونم داده اند
شماره ٣٧١: آمد شبى خيالش در صدر سينه جا کرد
شماره ٣٧٢: در جان و دل چو آتش عشقش علم کشيد
شماره ٣٧٣: عشق از دل گذشت تا جان شد
شماره ٣٧٤: دل را غمگين نمى توان کرد
شماره ٣٧٥: عشق آمد و عقل را بدر کرد
شماره ٣٧٦: کسى از عمر برخوردار باشد
شماره ٣٧٧: من در او ميزنم امروز، باشد وا شود
شماره ٣٧٨: اى خوش آن صبحى که چشمم بر جمالت وا شود
شماره ٣٧٩: يار را با تو کار خواهد بود
شماره ٣٨٠: رو بحق آورى اى جان چه شود
شماره ٣٨١: بنما رخ و جان بستان يعنى بنمى ارزد
شماره ٣٨٢: هر کجا بود خوبى در فنون حسن استاد
شماره ٣٨٣: کم عطايا اعطيت من عطاياک فزد
شماره ٣٨٤: روى در روى يار بايد کرد
شماره ٣٨٥: در عالم حسن تو کى رنج و تعب بيند
شماره ٣٨٦: محنت اين سرا بکش ريح نجات ميرسد
شماره ٣٨٧: دم بدم از تو ياد خواهم کرد
شماره ٣٨٨: غم کشت مرا ز دست غم داد
شماره ٣٨٩: از پى آن نگار خواهم شد
شماره ٣٩٠: زاهدم گفت زهد مى بايد
شماره ٣٩١: زهد و تقوى ز من نمى آيد
شماره ٣٩٢: شراب عشقم اندر کام جان شد
شماره ٣٩٣: ندادم دل بعشق و جان روان شد
شماره ٣٩٤: هر که روى تو نديد از دو جهان هيچ نديد
شماره ٣٩٥: ياد باد آنکه اثر در دل شيدا ميکرد
شماره ٣٩٦: طرف گلزار گذشتى ز تو گل زار بماند
شماره ٣٩٧: ياد آن روز که از زلف گره وا مى کرد
شماره ٣٩٨: تا چند بزنجير خرد بند توان بود
شماره ٣٩٩: حاشا که مداواى من از پند توان کرد
شماره ٤٠٠: دگر آمد رقيب آزار جان شد
شماره ٤٠١: عاشقى را جگرى مى بايد
شماره ٤٠٢: شکر افشان دهانش نگريد
شماره ٤٠٣: چو نقاش ازل طرح جهان کرد
شماره ٤٠٤: بوئى از گلستان جان آمد
شماره ٤٠٥: خنگ آن کو دلش شد از جهان سرد
شماره ٤٠٦: توانى گر درين ره ترک جان کرد
شماره ٤٠٧: تا جان نشود ز اين و آن فرد
شماره ٤٠٨: سرم سوداى سودائى ندارد
شماره ٤٠٩: چه عيش آن را که سودائى ندارد
شماره ٤١٠: هر کرا عشق يار ميباشد
شماره ٤١١: اگر سوى شام ار برى ميرود
شماره ٤١٢: کجا ميرود روح و کى ميرود
شماره ٤١٣: عاشقان از لب خوبان مى مستانه زدند
شماره ٤١٤: ز روى مهوشان چشمم دمى دل بر نمى دارد
شماره ٤١٥: آنکه باشد مست زهد او عيب مستان چون کند
شماره ٤١٦: غمزه چشم پر فنت سحر حلال مى کند
شماره ٤١٧: اى کاش که اين سينه درى داشته باشد
شماره ٤١٨: کاش از دل بى دل خبرى داشته باشد
شماره ٤١٩: مرا تو دوست ندارى خدا نخواسته باشد
شماره ٤٢٠: بجانى لطف پنهان ميفروشد
شماره ٤٢١: از مى عشق مست خواهم شد
شماره ٤٢٢: سينه را چاک چاک خواهم ديد
شماره ٤٢٣: دل بستم اندر مهر او تا او براى من شود
شماره ٤٢٤: زحمت مکش طبيب که اين تب نميرود
شماره ٤٢٥: داد از غم عشقت اى صنم داد
شماره ٤٢٦: بى تو يکدم نمى توانم بود
شماره ٤٢٧: گفتم مگر ز رويت زاهد خبر ندارد
شماره ٤٢٨: اى مسلمانان مرا عشق جوانى پير کرد
شماره ٤٢٩: دل گر غمين شود شده باشد چه مى شود
شماره ٤٣٠: هر کجا آن ماه سيما ميرود
شماره ٤٣١: شهره شهر شود هر که جمالى دارد
شماره ٤٣٢: در سرم عشق تو غوغا دارد
شماره ٤٣٣: شوخ آهو چشم من چون روى در صحرا کند
شماره ٤٣٤: مستى ز شراب لب جانان مزه دارد
شماره ٤٣٥: لعل لب تو چه با شکر کرد
شماره ٤٣٦: چشم شوخ تو فتنه ميسازد
شماره ٤٣٧: مراست ديدن روى تو بى نقاب لذيذ
شماره ٤٣٨: زاهدا گر ترا رياست لذيذ
شماره ٤٣٩: از نکاه نيم مستت العياذ
شماره ٤٤٠: از بلاى چشم مستت العياذ
شماره ٤٤١: مرا رنجور کردى ياد ميدار
شماره ٤٤٢: ز پاى تا سر چشم شو حسن و جمالش را نگر
شماره ٤٤٣: بدل کاشتم مهر آن طفل جاهل ز راه نظر
شماره ٤٤٤: اهل الديار اهل الديار هل جامع العشق القرار
شماره ٤٤٥: با عشق کى گنجد قرار ناصح برو شرمى بدار
شماره ٤٤٦: ز حق جوئى نشان الله اکبر
شماره ٤٤٧: دلم تابان مهر اوست يارب باد تابان تر
شماره ٤٤٨: اى بهار جان و اى جان بهار
شماره ٤٤٩: اى ز تو در هر دلى نورى دگر
شماره ٤٥٠: اى در سرم از تو جوش ديگر
شماره ٤٥١: بهر جا راه گم کردم برآوردم ز کويت سر
شماره ٤٥٢: تجلى حسنه من معدن النور
شماره ٤٥٣: آمدم کآتش زنم در بيخ جبر و اختيار
شماره ٤٥٤: شهريارم آرزو شد در ديار در ديار
شماره ٤٥٥: گفتى مرا که چيست ز خوبان عجيب تر
شماره ٤٥٦: بکوش ساقى از آن باده ساغرى دست آر
شماره ٤٥٧: فروغ نور جمال تو در دل بيدار
شماره ٤٥٨: ساقى قدحى بيار سرشار
شماره ٤٥٩: ما را پيوسته بسته بر کار
شماره ٤٦٠: شب همه شب زارى بر در پروردگار
شماره ٤٦١: گشتم به بحر و بر پى يار بى سير
شماره ٤٦٢: ميبرد دل را هوا دستم تو گير
شماره ٤٦٣: بياد عشق ما ميسوز و ميساز
شماره ٤٦٤: اى که در گل زار حسنش ميخرامى مست ناز
شماره ٤٦٥: گوشه چشمى بسوى دردمندان کن بناز
شماره ٤٦٦: بکين غم فلک برخواست امروز
شماره ٤٦٧: برون آى و خورشيد رخ برافروز
شماره ٤٦٨: دامن از دوستان کشيدى باز
شماره ٤٦٩: اى دل ار بگذرى ز عشق مجاز
شماره ٤٧٠: اى خفته رسيد يار برخيز
شماره ٤٧١: يکديگر را عيب مى جويند خلقان در لباس
شماره ٤٧٢: درد دل ما ز يار ما پرس
شماره ٤٧٣: دل را عبرت ازين جهان بس
شماره ٤٧٤: يک غمزه جان ستان مرا بس
شماره ٤٧٥: در دلم مهر ماهروئى بس
شماره ٤٧٦: اى نگاه خفته ات صياد کس
شماره ٤٧٧: تا در رخت ديد سيماى آتش
شماره ٤٧٨: در عشق ديدم غوغاى آتش
شماره ٤٧٩: بتى از دور اگر بينى مرو پيش
شماره ٤٨٠: اى که ميجوئى برون از خويشتن دلدار خويش
شماره ٤٨١: رفتيم من و دل دوش ناخوانده بمهمانش
شماره ٤٨٢: سحر رسيد ز غيبم بکوش هوش سروش
شماره ٤٨٣: بيا ساقيا بر سرم نور پاش
شماره ٤٨٤: ميکنم هر چند پنهان ميشود اين راز فاش
شماره ٤٨٥: بغم خوردن بنه دل شاد ميباش
شماره ٤٨٦: چو مرد او شدى مردانه ميباش
شماره ٤٨٧: يار آمد يار پيش دويدش
شماره ٤٨٨: دلبرا درد مرا درمان تو باش
شماره ٤٨٩: اى دل اندر راه او ده اسبه ران را جل مباش
شماره ٤٩٠: سلسله فکر را در ره دانش بکش
شماره ٤٩١: چو جان ز قدس سرازير گشت با دلريش
شماره ٤٩٢: در ميکده دوش رند قلاش
شماره ٤٩٣: آمد خيالش دوشم در آغوش
شماره ٤٩٤: دل از من برد ترک قباپوش
شماره ٤٩٥: عشق درديست از خزانه خاص
شماره ٤٩٦: عالم چو خاتميست که اين است عشق قص
شماره ٤٩٧: عبرت بگير اى دل ازين دهر پر غصص
شماره ٤٩٨: توشه عام و بنده بنده خاص
شماره ٤٩٩: بر جمال تو هست خالت نص
شماره ٥٠٠: غم با دلت آشناست اى فيض
شماره ٥٠١: عمر تو همه هباست اى فيض
شماره ٥٠٢: عشقت ره و رهنماست اى فيض
شماره ٥٠٣: سمآء الناس للعشاق ارض
شماره ٥٠٤: غير عشق رخ دلدار غلط بود غلط
شماره ٥٠٥: حرف بيگانگى يار غلط بود غلط
شماره ٥٠٦: سوى ما ميکنى نگه بغلط
شماره ٥٠٧: روى دل سوى هوا کردم غلط
شماره ٥٠٨: اى رهنماى گم شدگان اهدنا الصراط
شماره ٥٠٩: هر آنکه سوى تو آمد شد از فنا محفوظ
شماره ٥١٠: اى يار مخوان ز اشعار الا غزل حافظ
شماره ٥١١: اهل دنيا را ز جان کندن چه حظ
شماره ٥١٢: بى دلان را از نکورويان چه حظ
شماره ٥١٣: خورشيد روئى گرديد طالع
شماره ٥١٤: نحم خيالت گردد چو طالع
شماره ٥١٥: اياک ادعوا انت السميع
شماره ٥١٦: يار بما نظر نکرد صبر و شکيب را وداع
شماره ٥١٧: بر سر خسته ات بيا دم نزع
شماره ٥١٨: عشق بر اکوان محيطست و وسيع
شماره ٥١٩: مطرب عمر اين سرايد در سماع
شماره ٥٢٠: هر که جا داد او رسوم اهل دنيا در دماغ
شماره ٥٢١: جان اسير محنت و غم دل قرين درد و داغ
شماره ٥٢٢: گذشت عمر و نکرديم هيچ کار دريغ
شماره ٥٢٣: بهرزه شيفته شد دل بهر خيال دريغ
شماره ٥٢٤: هر چه نبود سخن يار دروغ است دروغ
شماره ٥٢٥: ز عشق تو نرهيدم که گفت رست دروغ
شماره ٥٢٦: هى نيارى بر زبان حرف دروغ
شماره ٥٢٧: اى که با ما وعدها کردى خلاف
شماره ٥٢٨: فداى دوست نکرديم جان و دل صد حيف
شماره ٥٢٩: جز خدا را بندگى حيفست حيف
شماره ٥٣٠: ز عشق جوى کرامت ز عشق جوى شرف
شماره ٥٣١: در دل تنگم خموشى ميکند انبار حرف
شماره ٥٣٢: عشق است اصل بندگى من بنده و مولاى عشق
شماره ٥٣٣: جان منزل جانان عشق دل عرصه جولان عشق
شماره ٥٣٤: زنده آن سر کو بود سوداى عشق
شماره ٥٣٥: تن را بگداز در ره عشق
شماره ٥٣٦: هم توئى راحت جانم اى عشق
شماره ٥٣٧: اى وصل تو جانفزاى عاشق
شماره ٥٣٨: عاشق که بود غلام معشوق
شماره ٥٣٩: اى که هستى بنور هستى طاق
شماره ٥٤٠: اى تو در لطف و نکوئى طاق
شماره ٥٤١: بوى گلزار هوست قصه عشق
شماره ٥٤٢: در جهان افگنده اى غوغاى عشق
شماره ٥٤٣: تا به کى حسرت برم بر کشتگان زار عشق
شماره ٥٤٤: درد دل مرا نکند به دواى خلق
شماره ٥٤٥: شکر لله که شد عيان ره حق
شماره ٥٤٦: هى نيارى بر زبان جز حرف حق
شماره ٥٤٧: گذر کن ز بيغوله نام و ننگ
شماره ٥٤٨: پروردگارا بنده ام الملک لک و الحمد لک
شماره ٥٤٩: آفريننده جهان لبيک
شماره ٥٥٠: چه بنشينم چه برخيزم قعودى لک قيامى لک
شماره ٥٥١: وجودى لک شهودى لک ثبوتى لک ثباتى لک
شماره ٥٥٢: آن روى در نظر چو ندارى ببار اشک
شماره ٥٥٣: کى بود دل زين چنين گردد خنک
شماره ٥٥٤: در دلم تا جاى کرد از لطف آن رشگ ملک
شماره ٥٥٥: اى دهانت تنگ شکر لعل لب کان نمک
شماره ٥٥٦: ميبرد غيرت ز حسن تو ملک
شماره ٥٥٧: يا املى و بغيتى ليس هواى فى سواک
شماره ٥٥٨: ارانى اراک و لست اراک
شماره ٥٥٩: الهى الهى فقير اتاک
شماره ٥٦٠: ذاب قلبى من اشتياق لقاک
شماره ٥٦١: بهواى تو مى شويم هلاک
شماره ٥٦٢: دلم بحر و عشق تو در وى نهنگ
شماره ٥٦٣: عاشق و معشوق را راهى بود از دل بدل
شماره ٥٦٤: پرتو شمع رخت شد در وجودم مشتعل
شماره ٥٦٥: اى جمال هر جميل و اى جمالت بى مثال
شماره ٥٦٦: اى فغان از هى هى و هيهاى دل
شماره ٥٦٧: منزلگه يار است دل مأواى دلدارست دل
شماره ٥٦٨: نگاه ار کنى جان ستانى تغافل کنى دل
شماره ٥٦٩: گلزار رخت ديدم شد خار بچشمم گل
شماره ٥٧٠: صد شکر که عاقبت سرآمد غم دل
شماره ٥٧١: نشود کام بر دل ما رام
شماره ٥٧٢: بخوشى بگذريم از هر کام
شماره ٥٧٣: وقت آنست که جوينده اسرار شويم
شماره ٥٧٤: از دم صبح ازل با عشق يار و همدميم
شماره ٥٧٥: گران شد بر دل من تن بيا تن گرد جان گردم
شماره ٥٧٦: دل از جورم گريزان شد بيا دنبال دل گردم
شماره ٥٧٧: چنان شدم که قبيح از حسن نمى دانم
شماره ٥٧٨: بسوى او نگرم کان ناز مى بينم
شماره ٥٧٩: تا بعشق تو جان و دل بستم
شماره ٥٨٠: چون يار ما تو باشى ز اغيار فارغيم
شماره ٥٨١: از عشق يار خوشم از حسن يار هم
شماره ٥٨٢: در دم ز حد فزون شد و غم بيشمار هم
شماره ٥٨٣: خيز تا زين خاکدان بيرون رويم
شماره ٥٨٤: کبيره ايست که خود را گمان کنم هستم
شماره ٥٨٥: گه جلوه لاهوت دهد جام شرابم
شماره ٥٨٦: عشق تو کو تا که حرز جان کنم
شماره ٥٨٧: امروز دگر در سر سوداى دگر دارم
شماره ٥٨٨: تا کى ز فراق تو نهم بر سر غم غم
شماره ٥٨٩: همه عمر بر ره تو رخ خود بخاک سودم
شماره ٥٩٠: خم ابروى تو محراب رکوع است و سجودم
شماره ٥٩١: شبها حديث زلف تو تکرار ميکنم
شماره ٥٩٢: غم عشقت بحلاوت خورم و دلشادم
شماره ٥٩٣: دم بدم از تو غمى ميرسد و من شادم
شماره ٥٩٤: اگر آهى کشم دريا بسوزم
شماره ٥٩٥: منم که شيفته زلف تو ببوى توام
شماره ٥٩٦: منم که ساخته دست ابتلاى توام
شماره ٥٩٧: پيشتر ز افلاک شور عشق بر سر داشتم
شماره ٥٩٨: هر جميلى که بديديم بدو يار شديم
شماره ٥٩٩: هر جمالى که برافروخت خريدار شديم
شماره ٦٠٠: ما را ره توفيق نمودند و بريديم
شماره ٦٠١: اگر بديم و گر نيک خاکسار توايم
شماره ٦٠٢: گر دل بعشق من دهى بهر تو دلدارى کنم
شماره ٦٠٣: خدايا از بدم بگذر ببخشا جرم و عصيانم
شماره ٦٠٤: ياد ياران که کنند از دل و جان يارى هم
شماره ٦٠٥: بيائيد ياران بهم دوست باشيم
شماره ٦٠٦: بيا تا مونس هم يار هم غمخوار هم باشيم
شماره ٦٠٧: بدوست حال دل سوگوار را چه نويسم
شماره ٦٠٨: از دور بر خرامش قدت ثنا کنم
شماره ٦٠٩: من واله جمال فروزان يک کسم
شماره ٦١٠: از آن ز صحبت ياران کشيده دامانم
شماره ٦١١: دل و جان منزل جانانه کردم
شماره ٦١٢: يک بوسه از آن دو لب گرفتم
شماره ٦١٣: بس جور کشيديم در اين ره که بريديم
شماره ٦١٤: کنم انديشه دنيا شود عقبا فراموشم
شماره ٦١٥: رعيتى است چو خارى بيا امير شوم
شماره ٦١٦: تا من نشوم بيخود هشيار نمى باشم
شماره ٦١٧: اى خوش آن روزى که ما جان در ره جانان کنيم
شماره ٦١٨: گر شود روزى شبى کان ماه را مهمان کنيم
شماره ٦١٩: اى خدا عشقى که دل بر آتشش بريان کنيم
شماره ٦٢٠: عمر عزيز تا به کى صرف در آرزو کنم
شماره ٦٢١: باده بيار ساقيا تا که بمى وضو کنم
شماره ٦٢٢: از برکات حسن تو جذب مراد ميکنم
شماره ٦٢٣: رسيد از دوست پيغامى که مستانرا نظر کردم
شماره ٦٢٤: چون غمى زور آورد خود را بصحرا ميکشم
شماره ٦٢٥: از معانى مغز بيرون ميکشم
شماره ٦٢٦: از دلم بس ناله بيرون ميکشم
شماره ٦٢٧: من ببوى خوش تو دلشادم
شماره ٦٢٨: من آن نيم که توانم ز تو جدا باشم
شماره ٦٢٩: بيابيا بسرم تا بپات جان بدهم
شماره ٦٣٠: من هماندم که با تو پيوستم
شماره ٦٣١: آنکه ز الطاف تو پيوست بهم
شماره ٦٣٢: اى ز الطاف تو شيرين کامم
شماره ٦٣٣: شهد لطفست گهى در کامم
شماره ٦٣٤: نگاهى کن که شيداى تو گردم
شماره ٦٣٥: دل ميکنمت فدا و جان هم
شماره ٦٣٦: از بخت شکوه دارم و از دست يار هم
شماره ٦٣٧: اى خوشا وقت عاشق بدنام
شماره ٦٣٨: من تاب فراق تو ندارم
شماره ٦٣٩: پيوسته خسته غم يارم چه سان کنم
شماره ٦٤٠: فرمان نميبرد اين دل چه سان کنم
شماره ٦٤١: دردا که درين راه بسى رنج کشيديم
شماره ٦٤٢: قلم گرفتم و گفتم مگر دعا بنويسم
شماره ٦٤٣: از سر کويت اى نگار ميروم و نميروم
شماره ٦٤٤: روز ميگردد اگر رو مينمائى در شبم
شماره ٦٤٥: از مى لعل لب و نوش دهانت مستم
شماره ٦٤٦: نه من امروز بدل نقش خيالت بستم
شماره ٦٤٧: در عهد تو اى عهد شکن توبه شکستم
شماره ٦٤٨: من آئين جدائى را نميدانم نميدانم
شماره ٦٤٩: صنمى ماه رو هوس دارم
شماره ٦٥٠: لبکى چون شکر هوس دارم
شماره ٦٥١: چشم خوش پر شعبده مست تو نازم
شماره ٦٥٢: روزها در طلبت مى پويم
شماره ٦٥٣: بياد منزل سلمى بر اطلال و دمن گردم
شماره ٦٥٤: تن دادم او را جان شدم جان دادمش جانان شدم
شماره ٦٥٥: طرفى نبستم زين جهان استغفر الله العظيم
شماره ٦٥٦: خويشتن را در هوا کرديم گم
شماره ٦٥٧: درين گلشن من بيدل ببوى يار ميگردم
شماره ٦٥٨: من ديوانه گرد هر پرى رخسار مى گردم
شماره ٦٥٩: گر وصل خواهد دلبرم من بيخ هجران بشکنم
شماره ٦٦٠: من اين زهد ريائى را نميدانم نميدانم
شماره ٦٦١: چشم بر هر چه گشاديم رخ خوب تو ديديم
شماره ٦٦٢: در چهره مهرويان انوار تو مى بينم
شماره ٦٦٣: حسن رخ مه رويان از روى تو مى بينم
شماره ٦٦٤: اى جان مردم جانان مردم
شماره ٦٦٥: کو عشق کو سوداى عشق تا در جهان غوغا نهم
شماره ٦٦٦: ما مستانيم بى مى و جام
شماره ٦٦٧: کى آيدم مى در نظر مست جمال ساقيم
شماره ٦٦٨: وه که جان يا تنم نميدانم
شماره ٦٦٩: حسنش دريا و من سبويم
شماره ٦٧٠: ما ديده اشکبار داريم
شماره ٦٧١: شب تار است روز من بيا خورشيد تابانم
شماره ٦٧٢: ما ز مافوق فلک در بحر و بر افتاده ايم
شماره ٦٧٣: ذره ذره ز آسياى آسمان افتاده ايم
شماره ٦٧٤: از حضور قدس جان را در سفر افکنده ايم
شماره ٦٧٥: چه ميشود که مقيم در جناب تو باشم
شماره ٦٧٦: ميل صحرا گر کنى من سينه را صحرا کنم
شماره ٦٧٧: من و عشق و مستى عشق بجز اين هنر ندارم
شماره ٦٧٨: خوش آنکه بعشق تو گرفتار بميرم
شماره ٦٧٩: تا آتش عشق رخت در جان و دل افروختيم
شماره ٦٨٠: بشست يار و زلف يار دربندم خوشا حالم
شماره ٦٨١: نبود اين تنگنا جاى خوشى در غم فرو رفتم
شماره ٦٨٢: بکوى يار بى پروا گذشتيم
شماره ٦٨٣: فخر دو عالميم و گداى تو آمديم
شماره ٦٨٤: از غيب عدم رخت به هستى چو کشيديم
شماره ٦٨٥: الا يا ايها الساقى بده جامى که مخمورم
شماره ٦٨٦: بيا اى اشک خونين تا که بر بخت زبون گريم
شماره ٦٨٧: هر رنج که ميرسد بجانم
شماره ٦٨٨: اى دل بيا که تا بخدا التجا کنيم
شماره ٦٨٩: اى دل بيا که بر در ميخانه جا کنيم
شماره ٦٩٠: کى باشد از جهان بدن سوى جان رويم
شماره ٦٩١: زين جهان پست بالا ميروم
شماره ٦٩٢: رفتيم ازين ديار رفتيم
شماره ٦٩٣: در دل توئى در جان توئى اى مونس ديرينه ام
شماره ٦٩٤: آنکه کارش با دلست و نيست او را دل منم
شماره ٦٩٥: آمده ام بدين جهان تا که ز نى شکر برم
شماره ٦٩٦: بينم چو جمال يار مدهوش شوم
شماره ٦٩٧: مرا هر چند رانى ديگر آيم
شماره ٦٩٨: ميدمد هر دم خيالت روحى اندر قالبم
شماره ٦٩٩: از شراب عشق مستى ميکنم
شماره ٧٠٠: با خيالت شور و مستى ميکنم
شماره ٧٠١: ما سرمستان مست مستيم
شماره ٧٠٢: باده در باده مست چون نشوم
شماره ٧٠٣: چو دل در عشق مى بستم ز خود خود را رها کردم
شماره ٧٠٤: ناله با اثر هوس دارم
شماره ٧٠٥: ميتوانم ز آب ديده دشت را دريا کنم
شماره ٧٠٦: ز تو اى گشاد دلها همه کار بسته دارم
شماره ٧٠٧: زهر قهر ار تو کنى در جامم
شماره ٧٠٨: از بوى مى عشق برنگ آمده ام
شماره ٧٠٩: از کش مکش خرد بتنگ آمده ام
شماره ٧١٠: بيا ساقى بده آن آب گلگون
شماره ٧١١: بدرد عشق بيدرمان دواى درد من ميکن
شماره ٧١٢: دل و جان و سينه سازم هدف خدنگ او من
شماره ٧١٣: گرد جهان گرديده من چون روى تو ناديده من
شماره ٧١٤: تيغ کشى گاه به آهنگ من
شماره ٧١٥: يک نگاه از تو و در باختن جان از من
شماره ٧١٦: زنهار مکن اى جان اين درد مرا درمان
شماره ٧١٧: از سر وحدت دم زدم هذا جنون العاشقين
شماره ٧١٨: شور درياى حقايق ز آب چشم ما ببين
شماره ٧١٩: بهار آمد بهار آمد بهار طلعت جانان
شماره ٧٢٠: بهار آمد بهار آمد چمن شد پر گل و ريحان
شماره ٧٢١: اى دواى درد بى درمان من
شماره ٧٢٢: ميزنم بر صف اغيار جنونست جنون
شماره ٧٢٣: اى خدا اين درد را درمان مکن
شماره ٧٢٤: تنم از خاک شد پيدا شود در خاک هم پنهان
شماره ٧٢٥: نخست آيد بدل پيک شنيدن
شماره ٧٢٦: جانب دوست ميکشد عشق مرا که همچنين
شماره ٧٢٧: سوختم از جفات من حق وفا که همچنين
شماره ٧٢٨: چشم جان را ضياست اين ديوان
شماره ٧٢٩: بنثر اگر چه توان گوهر سخن گفتن
شماره ٧٣٠: هر که ميخواهد سخن گستر بود در انجمن
شماره ٧٣١: بکفافى دلا قناعت کن
شماره ٧٣٢: ذره درد بر آن مايه درمان بردن
شماره ٧٣٣: الهى ز عصيان مرا پاک کن
شماره ٧٣٤: خدايا مرا از من آزاد کن
شماره ٧٣٥: از هوس بگذر و دل پاک از آلايش کن
شماره ٧٣٦: در ره دانش بفکر تا بتوان گام زن
شماره ٧٣٧: سوى ما آ که نباشد سفرى بهتر ازين
شماره ٧٣٨: با دل من جلوه گلزار ميگويد سخن
شماره ٧٣٩: با دلم گلزار مى گويد سخن
شماره ٧٤٠: بلبل از گلزار ميگويد سخن
شماره ٧٤١: عشقم فزون کن عقلم جنون کن
شماره ٧٤٢: جان ز من مستان دل ببر خون کن
شماره ٧٤٣: بيابيا که نمانده است صبر در دل من
شماره ٧٤٤: چاره ها رفت ز دست دل بيچاره من
شماره ٧٤٥: بر در تو من رو بخاک عجز ناله ميکنم کاى اله من
شماره ٧٤٦: برون از چار و نه در چار و نه پيداست يار من
شماره ٧٤٧: اى برون از سراى کون و مکان
شماره ٧٤٨: نيست چو من واپسى در همه واپسان
شماره ٧٤٩: گاه شود جلوه گر مهر رخش در کسان
شماره ٧٥٠: تا نگوئى هست آسان عشق را رهبر شدن
شماره ٧٥١: تيره شد در چشمم از دنيا بدر بايد شدن
شماره ٧٥٢: در جهان افکنده اى غوغاى حسن
شماره ٧٥٣: باغ روى تو روضه رضوان
شماره ٧٥٤: چه شد گر کفر زلفت شد بلاى دين
شماره ٧٥٥: زآن دهان حرفى فکندى در ميان
شماره ٧٥٦: بنشين سرو روانم بنشين
شماره ٧٥٧: در سرم عشق تو اى يار همانست همان
شماره ٧٥٨: از وفا نام شنيديم همين است همين
شماره ٧٥٩: اى بت خوش لقا بيا چشم نزار من به بين
شماره ٧٦٠: دلى داشتم رفت از دست من
شماره ٧٦١: بغم خويش دل ما خوش کن
شماره ٧٦٢: اى باد صبا سلام ياران برسان
شماره ٧٦٣: يکدمک پيش ما بيا بنشين
شماره ٧٦٤: اى فتنها انگيخته آخر چه آشوبست اين
شماره ٧٦٥: رنجيده از من ميگذشت گفتم چه کردم جان من
شماره ٧٦٦: چه با من ميکند ياران ببينيد آن نگار من
شماره ٧٦٧: در کف پياله دوش درآمد نگار من
شماره ٧٦٨: يکره ز خانه مست برا اى نگار من
شماره ٧٦٩: غم عشقت فزون شد چون کنم چون
شماره ٧٧٠: غمش غمى نه که از دل بدر توان کردن
شماره ٧٧١: اى که هم دردى و هم درمان من
شماره ٧٧٢: اى جان و اى جانان من رحمى بکن بر جان من
شماره ٧٧٣: اى عمر من اى جان من اى جان و اى جانان من
شماره ٧٧٤: نوش من نيش مکن دورم از خويش مکن
شماره ٧٧٥: باز آى جان من و جانان من
شماره ٧٧٦: مستانه برا گوشه چشمى سوى ما کن
شماره ٧٧٧: بيا بميکده تأثير را تماشا کن
شماره ٧٧٨: گذر کن اى صبا در کوى جانان
شماره ٧٧٩: غم پنهان سمر شد چون کنم چون
شماره ٧٨٠: بود بدتر ز هر زهرى مزيدن
شماره ٧٨١: بر دل تنگ ما فضاى جهان
شماره ٧٨٢: در حريم قدس جان را نيست بار از ننگ تن
شماره ٧٨٣: در دل هر ذره مهر جان ما دارد وطن
شماره ٧٨٤: از دست من گرفت هوا اختيار من
شماره ٧٨٥: مهرت بجان بهار دل داغدار من
شماره ٧٨٦: تا چند بر باطل نهى ايدل مدار خويشتن
شماره ٧٨٧: منگر تو در روى بتان بهر هواى خويشتن
شماره ٧٨٨: آرامت از تن ميرود زين شاهدان سيمتن
شماره ٧٨٩: اى که دارى هوس طلعت جانان ديدن
شماره ٧٩٠: رأى فرزانه چو باشد رخ خوبان ديدن
شماره ٧٩١: نه چشم آنکه برويش نظر توان کردن
شماره ٧٩٢: دلا برخيز و پائى بر بساط خودنمائى زن
شماره ٧٩٣: اى که درد مرا توئى درمان
شماره ٧٩٤: هجران جانان تا بچند آن يار کو آن يار کو
شماره ٧٩٥: اى عاقلان ديوانه ام زنجير زلف يار کو
شماره ٧٩٦: دم بدمش به بين ببين تازه بتازه نو بنو
شماره ٧٩٧: خبرى اى صبا ز يار بگو
شماره ٧٩٨: اى صبا با يار سنگين دل بگو
شماره ٧٩٩: جان من سخت دلربائى تو
شماره ٨٠٠: بر من نيستى کجائى تو
شماره ۸۰١: تا به کى در مقام نازى تو
شماره ۸۰٢: اى گل چه گلى مانا از گلشن هوئى تو
شماره ۸۰٣: من نزد توام حاضر هر جاى چه جوئى تو
شماره ۸۰٤: گه سوى طاعت روم گه سوى عصيان او
شماره ۸۰٥: خواهم که خاک راه شوم زير پاى تو
شماره ۸۰٦: اى سر هر سرورى در پاى تو
شماره ۸۰٧: بى پرده رخ نما که شوم من فداى تو
شماره ۸۰٨: عشق رسيد و دل بزد نوبت پادشاه نو
شماره ۸۰٩: ساقى از آنجهان بده باده جان سبو سبو
شماره ۸١٠: زهر هجران ميچشم از من چنين ميخواهد او
شماره ۸١١: اى که دانى سر ما را موبمو
شماره ۸١٢: خورشيد ذره ايست ز نور جمال تو
شماره ۸١٣: ز حق رسيد ندا لا اله الا هو
شماره ۸١٤: تن بى جانم و جانم توئى تو
شماره ۸١٥: پيک صبا ز کوى او آمد و داد بوى او
شماره ۸١٦: دل ز پى جست و جو در بدر و کو بکو
شماره ۸١٧: قصه اندوه دل بسيار شد خاموش شو
شماره ۸١٨: ميفزايد جان حديث عاشقان بسيار گو
شماره ۸١٩: راه حق را مرد بايد مرد کو
شماره ۸٢٠: اى خدا شرمنده ام از کثرت احسان تو
شماره ۸٢١: هستيم يک قطره از درياى تو
شماره ۸٢٢: گر برفت اندر غمت دل گو برو
شماره ۸٢٣: اى عشق رسوا کن مرا گو نام بر من ننگ شو
شماره ۸٢٤: خوشه چين حسنم من گرد خرمنت اى ماه
شماره ۸٢٥: از دست شد ز شوقت دستى بر اين دلم نه
شماره ۸٢٦: جامى لبالب بايدت لب بر لب ساقى بده
شماره ۸٢٧: شب و روز در ره تو من مبتلا نشسته
شماره ۸٢٨: دل از من بردى اى دلبر بفن آهسته آهسته
شماره ۸٢٩: باز اين چه فتنه است که در سر گرفته اى
شماره ۸٣٠: اى که دردت با دوا آميخته
شماره ۸٣١: دل بعشق خداى يکتا ده
شماره ۸٣٢: از خودى اى خدا نجاتم ده
شماره ۸٣٣: ساقى باقى ما داد صلا بسم الله
شماره ۸٣٤: گر ترا هست سر کشتن ما بسم الله
شماره ۸٣٥: زين چرخ گردون فروا الى الله
شماره ۸٣٦: ز شر ديو بدرگاه ما بيار پناه
شماره ۸٣٧: هر که هستش از ذکا در قبه سر مشعله
شماره ۸٣٨: من آشفته را در راه يارى کار افتاده
شماره ۸٣٩: دلم در وادى خونخوار عشقى زار افتاده
شماره ۸٤٠: بيا زاهد مرا با حضرت تو کار افتاده
شماره ۸٤١: بر آن رخسار تا آن طره طرار افتاده
شماره ۸٤٢: اى دوست بيا که طاقتم طاق شده
شماره ۸٤٣: بيا بيا که اسيران نواز آمده اى
شماره ۸٤٤: خوشا دلى که ز غير خداست آسوده
شماره ۸٤٥: اى آنکه در ازل همه را يار بوده اى
شماره ۸٤٦: اى آنکه با دلم ز ازل يار بوده اى
شماره ۸٤٧: اى دل بعشق خويش گرفتار بوده اى
شماره ۸٤٨: خدايا دلم را گشادى بده
شماره ۸٤٩: بارالها راستان را در حريمت بار ده
شماره ۸٥٠: يارب اى مهجور را در بزم وصلت بار ده
شماره ۸٥١: يارب اين مخمور را در بزم مستان بار ده
شماره ۸٥٢: دل گيرد و جان بخشد آن دلبر جانانه
شماره ۸٥٣: اى ز کويت ره گذر بسته
شماره ۸٥٤: شهيد علينا من رجونا شهوده
شماره ۸٥٥: بدل گفتم سوى دلبر نشان ده
شماره ۸٥٦: دلم را اى خدا از عشق جان ده
شماره ۸٥٧: شور عشقى در جهان افکنده اى
شماره ۸٥٨: در کشور حسن آن يگانه
شماره ۸٥٩: بنه سر بحکم خداى يگانه
شماره ۸٦٠: برفت از برم آن نگار يگانه
شماره ۸٦١: با جذب دوست اى دل شيدا چگونه اى
شماره ۸٦٢: در عشق دوست اى دل شيدا چگونه اى
شماره ۸٦٣: رفتم بخرابات توکلت على الله
شماره ۸٦٤: ز هر چه آن غير يار استغفرالله
شماره ۸٦٥: گفتى مرا کن ذکر هو سبحانه سبحانه
شماره ۸٦٦: سکينه دل و جان لا اله الا الله
شماره ۸٦٧: شدم آگه ز راه الحمدلله
شماره ۸٦٨: گرفتم ملک جان الحمدلله
شماره ۸٦٩: ندارم خان و مانى حسبى الله
شماره ۸٧٠: بماندم چيز و کس را انت حسبى
شماره ۸٧١: ايا نفسى على الهجران نوحى
شماره ۸٧٢: يا حسن ما اجلاک فى عينى و فى بصرى
شماره ۸٧٣: اى معدن دلدارى جز تو که کند يارى
شماره ۸٧٤: يا من هو اقرب بى من حبل وريدى
شماره ۸٧٥: از حسن خورشيد ازل عالم چنين زيباستى
شماره ۸٧٦: زلف سيه بر روى مه با خط و خال آراستى
شماره ۸٧٧: ز تو کى توان جدائى چو تو هست و بود مائى
شماره ۸٧٨: اى نسخه اصل خوبى و رعنائى
شماره ۸٧٩: اى خواهى دل ما را بجفاها شکنى
شماره ۸٨٠: گه بايماى تغافل دل ما مى شکنى
شماره ۸٨١: اى که حيران سراپاى بت سيمينى
شماره ۸٨٢: کى پسندى تو جفا بر من مسکين کى کى
شماره ۸٨٣: چون تو نبوده دلبرى در هيچ بومى و برى
شماره ۸٨٤: اى آنکه هرگز در دو کون چون تو نبودى دلبرى
شماره ۸٨٥: چه شود گر تو شوى جان کسى
شماره ۸٨٦: سر خستگان ندارى بگذار ما نيائى
شماره ۸٨٧: دل آواره را در کوى خود آواره تر کردى
شماره ۸٨٨: ز رويت حاصل عشاق حيرانيست حيرانى
شماره ۸٨٩: گره از زلف خويش وا کردى
شماره ۸٩٠: نگاه ار ميکنى جان ميفزائى
شماره ۸٩١: چه شود اگر درآئى بطريق آشنائى
شماره ۸٩٢: بود گر در ما تو تنها درآئى
شماره ۸٩٣: الا اى که دلها نهان ميربائى
شماره ۸٩٤: مرحبا اى نسيم عنبر بوى
شماره ۸٩٥: سوى من اى خجسته خو روى چرا نميکنى
شماره ۸٩٦: گفتى مرا نزد من آ تو آتشى تو آتشى
شماره ۸٩٧: شعله حسنى ز رخسار بتان افروختى
شماره ۸٩٨: حور ارچه دارد دلبرى اما تو چيزى ديگرى
شماره ۸٩٩: دورم از خويش مکن هان پشيمان نشوى
شماره ۹٠٠: باده خواهم که کشم ز آن لب و غبغب هله هى
شماره ۹٠١: صبر از دلم برخواست ساقيا بيا هى هى
شماره ۹٠٢: روى بنماى اى پرى رخسار هى
شماره ۹٠٣: سرکشيهاى جوانان تا کى
شماره ۹٠٤: اى زلف تو مسکن دل شيدائى
شماره ۹٠٥: گل از رخ تو وام کند زيبائى
شماره ۹٠٦: مست و بى پروا بيغما ميروى
شماره ۹٠٧: اى که درد مرا دوا کردى
شماره ۹٠٨: بيک نظر کندم ديده مبتلاى کسى
شماره ۹٠٩: خوش آندم کز در احسان درآئى
شماره ۹١٠: بيا بيمار خود را ده شفائى
شماره ۹١١: بکوش ايجان خدا را بنده باشى
شماره ۹١٢: نهال آرزو در سينه منشان گر خردمندى
شماره ۹١٣: اى دلبر هر دلبرى اى برتر از هر برترى
شماره ۹١٤: عشق تو دل هر کس بسته است بيک کارى
شماره ۹١٥: اى بجهان نهان چون جان روشنى جهان توئى
شماره ۹١٦: هيچيم ما بخويش و نمودار ما توئى
شماره ۹١٧: هم تو بيننده هم تو بينائى
شماره ۹١٨: رو بر در تو آريم رانى و گر نوازى
شماره ۹١٩: ميکشى ما را بزارى هر چه خواهى ميکنى
شماره ۹٢٠: گه نقاب از رخ کشيدى گه نقاب انداختى
شماره ۹٢١: پرتوى از مهر رويت در جهان انداختى
شماره ۹٢٢: بر جمال از پرتو رويت نقاب انداختى
شماره ۹٢٣: اگر خوش است ترا دل چرا طرب نکنى
شماره ۹٢٤: دلا بگذر ز دنيا تا ز عقبى عيش جان بينى
شماره ۹٢٥: قصه عشق سروديم بسى
شماره ۹٢٦: از شهر وفا صبا چه دارى
شماره ۹٢٧: در حسن بتان دلبر ما بلکه تو باشى
شماره ۹٢٨: گفتم رخت نديدم گفتا نديده باشى
شماره ۹٢٩: ندهى اگر باو دل بچه آرميده باشى
شماره ۹٣٠: اى شاهد شاهدان کجائى
شماره ۹٣١: خوش آندم کز درم اى جان درآئى
شماره ۹٣٢: روى جانان مگر از ديده جانان بينى
شماره ۹٣٣: جانم اسير تا کى در خنگ زندگانى
شماره ۹٣٤: دل چه بستم در تو رستم از خودى
شماره ۹٣٥: خوشا فال آن کو دوچارش شوى
شماره ۹٣٦: در ديده ام چه نور روانست آن يکى
شماره ۹٣٧: سحر ز هاتف غيبم رسيد هيهائى
شماره ۹٣٨: جدا شد از بر من آن انيس روحانى
شماره ۹٣٩: بيا ساقى بده جامى از آن مى
شماره ۹٤٠: پيداى توام ز من چه پرسى
شماره ۹٤١: با تو شدم آشنا وز دو جهان اجنبى
شماره ۹٤٢: عشق حبيب را بود بر دل من عنايتى
شماره ۹٤٣: هر نفس از جناب دوست ميرسدم بشارتى
شماره ۹٤٤: مثل حسنت بجهان نور نديده است کسى
شماره ۹٤٥: در دل و جان من چه جا دارى
شماره ۹٤٦: گهى نان را فداى جان فرستى
شماره ۹٤٧: نيست تاج عشق را شايسته هر جا تارکى
شماره ۹٤٨: اگر کنى تو بجان طاعت خداى على
شماره ۹٤٩: ياد وصل او دلم خوشنود دارد اندکى
شماره ۹٥٠: عاشقان را شور مستى سود دارد خيلکى
شماره ۹٥١: خوش است مرگ اگر برگ مرگ ساز کنى
شماره ۹٥٢: وزد بر اهل دلى گر نسيم درويشى
شماره ۹٥٣: کسى که يافت نسيم نعيم درويشى
شماره ۹٥٤: ساقيا پيمانه سرشار هى
شماره ۹٥٥: تو هاى و هوى مستانرا چه دانى
شماره ۹٥٦: گفتم بعشق غارت دلها چه ميکنى
شماره ۹٥٧: بخرامشى چه شود اگر سوى عاشقان گذرى کنى
شماره ۹٥٨: اى فداى غم جان تو کسى
شماره ۹٥٩: در سينه اى عشق پنهان چه کردى
شماره ۹٦٠: دل و دين و عقل و هوشم همه را بر آب دادى
شماره ۹٦١: دارد ز جفا نظام خوبى
شماره ۹٦٢: هر آن دل را که با ياريست خوئى
شماره ۹٦٣: گر ز خود و عقل خود يکدو نفس رستمى
شماره ۹٦٤: دل و جانم اسير غم تا کى