شماره ٣٥٦: دواى درد ما را يار داند

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دواى درد ما را يار داند
بلى احوال دل دلدار داند
ز چشمش پرس احوال دل آرى
غم بيمار را بيمار داند
وگر از چشم او خواهى ز دل پرس
که حال مست را هشيار داند
دواى درد عاشق درد باشد
که مرد عشق درمان عار داند
طبيب عاشقان هم عشق باشد
که رنج خستگان غمخوار داند
نواى زار ما بلبل شناسد
که حال زار را هم زار داند
نه هر دل عشق را در خورد باشد
نه هر کس شيوه اين کار داند
ز خود بگذشته اى چون (فيض) بايد
که جز جانبازى اينجا عار داند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید