شماره ٦٨٩: اى دل بيا که بر در ميخانه جا کنيم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى دل بيا که بر در ميخانه جا کنيم
وان مستى که فوت شد از ما قضا کنيم
تا کى ز زهد خشک گرانان صومعه
خود را سبک کنيم و دل از قصه وا کنيم
چندى ميان اهل صفا صاف مى کشيم
خود را بطور صاف کشان آشنا کنيم
گر صاف مى بما ندهند اهل ميکده
ما درد خود بدردى ساغر دوا کنيم
ساقى بيار مى که بدل غصه شد گره
شايد بمى ز دل گره غصه وا کنيم
بيخود شويم يک نفس از جام وصل دوست
تا دردهاى خويش يکايک دوا کنيم
در هم دريم پرده ناموس و ننگ را
زين طاعت ريائى خود را رها کنيم
ناموس و ننگ را بمى ارغوان دهيم
در دست عشق توبه ز زهد ريا کنيم
(فيض) از شراب عشق اگر جرعه اى کشيم
در راه دوست هم دل و هم جان فدا کنيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید