بغم خوردن بنه دل شاد ميباش
خدا را بنده آزاد ميباش
هوا را پشت پا زن خاک ره شو
تهى دست از جهان چون باد ميباش
بر افکندگان افکندگى کن
بر سنگين دلان فولاد ميباش
خليل حق چه بينى شو ذبيحش
بنمرودى رسى شداد ميباش
چو بينى موسى ميباش هرون
وگر فرعون ذوالاوتاد ميباش
بعاد ار بگذرى ميباش صرصر
چو برخوردى بهودى هاد ميباش
بيا شاگردى آل نبى کن
جهان را سربسر استاد ميباش
از ايشان گير تعليم قواعد
پس آنگه صاحب ارشاد ميباش
خدا را بندگى کن در همه حال
چو (فيض) از هر دو کون آزاد ميباش
اگر خواهى رهى سوى حقايق
رسوم شرع را منقاد مى باش