شماره ٥٨٠: چون يار ما تو باشى ز اغيار فارغيم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چون يار ما تو باشى ز اغيار فارغيم
چون کار ما توئى ز همه کار فارغيم
از تو چه خرميم غمى را مجال نيست
باشد چه غم غم تو ز غمخوار فارغيم
چون دوستدار ما توئى از دشمنان چه باک
چون هست لطف تو ز ستمکار فارغيم
چون مکرهاى خير تو هست از براى ما
از شر مکر حاسد و مکار فارغيم
در راه تو جهاد کنيم امر اگر کنى
ورنه ز حرب و چالش و بيکار فارغيم
دل را کباب خواهى جان نيز مى دهيم
ور تو دهى شراب ز خمار فارغيم
باشى تو در نظر بکجا افکنيم چشم
در چشم ما چو هستى ز اغيار فارغيم
معناى تست هر چه درآيد بچشم ما
زان روى ما ز صورت ديدار فارغيم
بسيار کرده ايم گنه بر اميد عفو
عفوت چو هست ز اندک و بسيار فارغيم
چون سيرگاه (فيض) بساتين حکمت است
از باغ و راغ و سبزه و گلزار فارغيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید