شماره ۸٣٣: ساقى باقى ما داد صلا بسم الله

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ساقى باقى ما داد صلا بسم الله
هر کرا هست سرانجام فنا بسم الله
روى ساقى بصفا سينه ما با هم صاف
مى مصفا شده اخوان صفا بسم الله
شد دوا درد غذا خون جگر عشق طبيب
هر که جويد ز سر صدق شفا بسم الله
ساقى عشق گرفته است بکف ساغر درد
هر که دارد سر اين جام بلا بسم الله
اى که خواهى که نماز از سر اخلاص کنى
سوى حق عشق بود قبله نما بسم الله
گر دلت آرزوى عکس جمالش دارد
بنگر آينه سينه ما بسم الله
منزل دوست بپرسيدم از آن شاه عرب
کرد اشارت بدل و گفت هنا بسم الله
سوى دل رفتم و گفتم که بگو يار کجاست
گفت اينجاست تو بيخويش درآ بسم الله
بر درش رفتم و گفتم که دهى بار مرا
گفت بگذار خود ترا و بيا بسم الله
(فيض) خواهد بره دوست روان افشاند
هر که دارد سر همراهى ما بسم الله



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید