شماره ۹٠٧: اى که درد مرا دوا کردى

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى که درد مرا دوا کردى
وعده قتل را وفا کردى
تير بر دل زدى و بر جان خورد
شد صواب آنچه را خطا کردى
دل ربودى و جان فداى تو شد
هر دو کارم بمدعا کردى
کردى از خرميم بيگانه
باغم و دردم آشنا کردى
غمزه ات کرد رخنه در دل من
در دل من بغمزه جا کردى
يک نگاهت مرا ز من بستد
مى ندانم دگر چها کردى
(فيض) را سوختى در آتش عشق
بود و هميش را فنا کردى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید