شماره ٩٩: ذره ذره نور حق را جلوه گاهى ديگر است

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ذره ذره نور حق را جلوه گاهى ديگر است
يک بيک بر وحدت ذاتش گواهى ديگر است
اهل دل بينند در هر ذره از حق جلوه
هر دم ايشان را برخسارش نگاهى ديگر است
ديده حق بين نه بيند غير حق در هر چه هست
لاجرم او را بهر جا سجده گاهى ديگر است
عاقلان جويند حق را در برون خويشتن
عاشقانرا از درون با دوست راهى ديگر است
مينمايد جلوه او در هر چه دارد هستيئى
ليک او را پيش خوبان جلوه گاهى ديگر است
آنچه مطلوبست يک چيزست نزد هر که هست
ليک هر کس را بهر چيزى نگاهى ديگر است
عاشقان را در درون جان ز شوقش نالهاست
هر نفس کايشان زنند آن دود آهى ديگر است
صبر بر هجران آن آرام جان باشد گناه
زنده بودن در فراق او گناهى ديگر است
نيست کس را غير ظل حق پناهى در جهان
گر چه جاهل را گمان کو را پناهى ديگر است
گر غنى را از متاع اينجهان عز است و جاه
بينوا را روز محشر عز و جاهى ديگر است
پادشاه صورت ار دارد سپاه بيکران
از ملک درويش آگه را سپاهى ديگر است
(فيض) را يکسو و يکرويست تا باشد نظر
گر چه هر سويش بهر رو قبله گاهى ديگر است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید