شماره ٤٣١: شهره شهر شود هر که جمالى دارد

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شهره شهر شود هر که جمالى دارد
کشد آزار خسان هر که کمالى دارد
حسن را جلوه مده در نظر بى دردان
جلوه آفت بود آنرا که جمالى دارد
خمش اى مرغ خوش آواز که در سر صياد
بهر تدبير شکار تو خيالى دارد
خط و خالش چکند جلوه و بالى شودش
دل طاوس بدان شاد که بالى دارد
گوهر دل مده از کف بمتاع دنيا
که نيرزد بگهى هر چه زوالى دارد
گو به بيهوده مکن سعى که در دار فنا
هر که راحت طلبد فکر محالى دارد
جان کند در طلب دنيى و بيگانه خورد
خواجه شاد است که مالى و منالى دارد
زايد از قدر ضروريش وبالست وبال
اى خوش آنکس که کفافى ز حلالى دارد
(فيض) را بر سر آن کوى چو بينى بيخود
بگذارش بهمان حال که حالى دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید