شماره ٦٣٧: اى خوشا وقت عاشق بدنام
غزلستان ::
فیض کاشانی ::
غزلیات
اى خوشا وقت عاشق بدنام
حبذا حال رند دردآشام
دلبرى خواهم و لب کشتى
تا زمانى ز عمر گيرم کام
لذتى نيست در دو کون مگر
لذت عاشقى و باده و جام
دود و خاکستر حريق فراق
به ز جان و دل فسرده خام
گر نخواهى گل سبو گردى
صاف کن دل بدردى ته جام
(فيض) اگر کام جاودان خواهى
مست ميباش و عاشق و بدنام
از حقيقت بگوى در پرده
گو سخن را مجاز باشد نام
نظرات نوشته شده