شماره ٦٧٥: چه ميشود که مقيم در جناب تو باشم

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چه ميشود که مقيم در جناب تو باشم
سگ جناب تو باشم رقيب باب تو باشم
چه ميشود که شب و روز گرد کوى تو گردم
در انتظار برافکندن نقاب تو باشم
چه ميشود که گهى از در عتاب درآئى
که از قصور نه شايسته خطاب تو باشم
چه ميشود که بتلقين حجتم بنوازى
که چون سؤال کنى واقف جواب تو باشم
چه ميشود که ببزم وصال خود دهيم جا
جزاى کرده چه شايسته ثواب تو باشم
چه ميشود که بهجران خويش نگذاريم
سزاى کرده چه مستوجب عقاب تو باشم
چه ميشود که نجوئى ز من حساب و کتابى
غريق بحر کرمهاى بيحساب تو باشم
چه ميشود چو مرا (فيض) داده لقب از لطف
مدام سرخوش (فيض) شراب ناب تو باشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید