شماره ٥٩: گفتمش دل بر آتش تو کباب

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گفتمش دل بر آتش تو کباب
گفت جانها ز ماست در تب و تاب
گفتمش اضطراب دلها چيست
گفت آرام سينه هاى کباب
گفتمش اشگ راه خوابم بست
گفت کى بود عاشقانرا خواب
گفتمش بهر عاشقان چکنى
گفت برگيرم از جمال نقاب
گفتمش پرده جمال تو چيست
گفت بگذر ز خويشتن در اياب
گفتمش تاب آن جمالم نيست
گفت چون بى تو گردى ارى تاب
گفتمش باده لب لعلب
گفت از حسرتش توان شد آب
گفتمش تشنه وصال توام
گفت زين مى کسى نشد سيراب
گفتمش جان و دل فدا کردم
گفت آرى چنين کنند احباب
گفتمش مرد (فيض) در غم تو
گفت طوبى لهم و حسن مآب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید