شماره ۸١٦: دل ز پى جست و جو در بدر و کو بکو

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل ز پى جست و جو در بدر و کو بکو
همره او دلبرش ميبردش سو بسو
دربدر و کو بکو ميرود و ميدود
در طلب يار و بار نزد وى و روبرو
در تن و در جان ما معنى ايمان ما
عايد او رگ برگ شاهد او مو بمو
چشمه حسنش روان بر رخ مه طلعتان
آب دهد مو بمو جاى بجا جو بجو
زندگى جان و تن با دل تو در سخن
بازى غفلت مخور هرزه مپو سوبسو
ديده من ديده و عقل نه بشنيده است
سوختم از فرقتش دوست بمن روبرو
بر دلم از داغها مشعله ها جابجا
بر رخم از خون دل اشک روان جو بجو
آنکه تن خويش را در ره حق کهنه کرد
ميرسدش فيض حق دم بدم و توبتو
هست در اشعار فيض شرح دل زار (فيض)
هر غزلى تا بتا در غم او تو بتو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید