شماره ۹٥٧: بخرامشى چه شود اگر سوى عاشقان گذرى کنى

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بخرامشى چه شود اگر سوى عاشقان گذرى کنى
بنوازشى چه زبان دهد بمنتظران نظرى کنى
نه که تشنه شراب توئيم نه که خسته خراب توئيم
چه شود بما نظرى کنى سوى خاک ما گذرى کنى
ز براى هر که مينگرم همه مهرى و وفا و کرم
چه شود اگر تو با من زار کنى آنچه با دگرى کنى
تو بمن بگو که چه راى تست بکنم من آنچه رضاى تست
چه شود دل حزين مرا ز دل خودت خبرى کنى
من خسته را طبيب قضا نبود بجز شراب جفا
چه شود بگو بکار ما زره وفا قدرى کنى
چه بود بسازى اگر بشراب اشگ و کباب دل
نه غم شراب دگر خورى و نه ذکر ماحضرى کنى
سعادتى بود آنزمان که روان شود سوى لامکان
فکنى ز خود غم بار خود سوى يار خود سفرى کنى
بدهى مرا بوصل او نه صبورى ز جمال او
تو درين معامله اى دعا چه شود اگر اثرى کنى
غزلى بخوان ز شعر ترم بود آنکه در سخنان (فيض)
ز دهان خود نمکى زنى ز لباس خود شکرى کنى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید