شماره ٥٠٩: هر آنکه سوى تو آمد شد از فنا محفوظ

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر آنکه سوى تو آمد شد از فنا محفوظ
بزير سايه لطفت شد از بلا محفوظ
ز خوف و حزن پناهيست کعبه وصلت
درين پناه بود جان زهر عنا محفوظ
اشاره ايست ز ابرو و چشم و تير و کمان
که تا بما نگريزى نه ز ما محفوظ
فرو گذاشت ز رخ آن دو عروه وثقى
که هر يک چنگ بما زد شد از بلا محفوظ
بزير سبزه خطش نهفته لب ميگفت
که آب چشمه خضر است نزد ما محفوظ
تو تا بخود نگرى مرگ با تو دارد کار
ز خود برآى که تا باشى از فنا محفوظ
تو چند باشى حافظ رسوم مردم را
بيا بدرگه ما تا شوى بما محفوظ
بسوى مأمن عشق خدا گريز اى (فيض)
که تا زخويش رهى گردى از فنا محفوظ
کسى که غور کند نکتهاى شعر مرا
شود ز جهل و ضلال ايمن از خدا محفوظ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید