جانب دوست ميکشد عشق مرا که همچنين
جذبه اوست سوى او راهنما که همچنين
هر که ز قبله پرسدم روى کنم بروى دوست
سوى جمال او شوم قبله نما که همچنين
از تو بپرسد ار کسى قبله عاشقان کجاست
جانب کوى يار من ره بنما که همچنين
قبله زاهدان هوا قبله عاشقان خدا
حق خدا که همچنين حق خدا که همچنين
هر که بگويدم چسان محرم او توان شدن
بگذرم از هوس کنم ترک هوا که همچنين
هر که ز عشق پرسدم باده کشم ز جام دوست
بى سروپا برون روم مست لقا که همچنين
هر که ز دوست پرسدم محو شوم ز خويشتن
از من و ما برون روم بى من و ما که همچنين
سالکى ار بپرسدت بنده بحق چسان رسد
بر سر خويشتن بنه (فيض) تو پا که همچنين
گويد اگر کسى چسان زيست کنند راستان
بگذر از اهل صومعه ميکده آ که همچنين