شماره ١٧١: شوريدگان عشق را اى مطرب آهنگ فناست

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
شوريدگان عشق را اى مطرب آهنگ فناست
برگ نوا را ساز کن ساز ره مستان نواست
بيخ طرب در چنگ ما اندوه و غم دلتنگ ما
لذات دنيا ننگ ما ما را ببزم دوست جاست
زاهد ز جنت دم زند سلطان ز تاج و تخت و ملک
ما را نه اين زيبد نه آن فوق دو عالم جاى ماست
جا در زمين گو تنگ باش ما را که در عرش است دل
در زير سر گو سنگ باش ما را چو بر افلاک پاست
بيگانه اى مشترى ما را تو ارزان ميخرى
کى ميشناسد جنس ما الا کسى کو آشناست
گوهر شناسد مشترى کى داندش هر گوهرى
آنرا که باشد معرفت داند که اين در پربهاست
پرورده عشقيم ما داديم در دل عيشها
ما را ز معشوق ازل در جان و دل پيغامهاست
گو غير ما با جنگ باش از عاشقى در ننگ باش
آن يار با ما آشتى زين عشق ما را فخرهاست
هر درد در عالم بود اى (فيض) ميدارد دوا
هم درد من از عشق خواست هم عشق دردم را دواست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید