شماره ۸٥٩: بنه سر بحکم خداى يگانه

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بنه سر بحکم خداى يگانه
شود تا بحکمت جهان دوگانه
بخواه از خدا غير عقبى و دنيى
که بحر نوالش ندارد کرانه
نظر برمدار از مسبب در اسباب
سببهاست حيران او در ميانه
فلک گر به پيچد ز فرمان او سر
از آن شقتش ميزند تازيانه
بپرداز خود را ز خود تا ببينى
که ما و شما نيست الا بهانه
بصورت بود جور و معنى عدالت
شکايت مکن از جفاى زمانه
بدام تن افتاد تا مرغ جانم
دلش خون شد از حسرت آشيانه
چو از موطن اصليم ياد آيد
روانم شود بى خودانه روانه
مجو (فيض) از بى نشانه نشانى
که نتوان نشان داد از بى نشانه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید