شماره ۸٨٥: چه شود گر تو شوى جان کسى

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چه شود گر تو شوى جان کسى
شبکى سرزده مهمان کسى
پيشت آرد زدل و جان خانى
بپذيرى بکرم خوان کسى
دل و جان ار دل و جان آرد پيش
اى فداى تو دل و جان کسى
همه جانها بفداى تو شود
که تو هم جانى و جانان کسى
گر ملامت کندم واعظ شهر
دل من نيست بفرمان کسى
سخنى رفت ز خوبى گفتم
آيتى آمده در شأن کسى
ظلمت زلف تو کفر است و ضلال
نور رخسار تو ايمان کسى
خال و خط تو و روى چو مهت
آيت و سورت و قرآن کسى
ميکند (فيض) نثارت چه شود
بپذيرى بکرم جان کسى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید