شماره ١٨٩: ما را ز باغ حسن تو حسرت ثمر بس است

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ما را ز باغ حسن تو حسرت ثمر بس است
از قلزم غم تو محبت گهر بس است
گلزار وصل نبود اگر خار غم خوش است
از کشت عمر حاصل ما اينقدر بس است
دوزخ چه حاجتست چو يک آه برکشم
سوزيم پاک سوخته را يک شرر بس است
ميزان چه ميکنيم حساب از چه ميدهيم
قانون عشق و کرده ما در نظر بس است
ساقى بيار باده شکستيم توبه را
آمد بهار خوردن غم اين قدر بس است
تا کى دريم پرده ناموس زير دلق
يکباره پرده برفکنيم از حذر بس است
آسوده باش (فيض) که در محشرت شفيع
سوداى عشق در سر و آه سحر بس است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید