شماره ١٥٤: نه زلفست آن که دلها را کمندست

غزلستان :: فیض کاشانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نه زلفست آن که دلها را کمندست
هزاران دل بهر موئيش بند است
نه اندامست و قد سرويست آزاد
نه گفتار است و لب قندست قندست
نه چشمست آنکه بيماريست يا مست
نه ابرو آن کمانى يا کمند است
نه حالست آنکه بينى بر عذارش
براى چشم بر آتش سپند است
نه مجنونست آنکو دل باو داد
که هر کو شد اسيرش هوشمند است
نه بيمارى بود بيمارى عشق
شفاى سينه هر دردمندست
ز زلفش تار موئى (فيض) را بس
از آنشب عمر جاويدان بلند است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید