غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
غزلیات فروغی بسطامی
غزلستان
::
فروغی بسطامی
شماره ١: صف مژگان تو بشکست چنان دل ها را
شماره ٢: تا اختيار کردم سر منزل رضا را
شماره ٣: به جان تا شوق جانان است ما را
شماره ٤: در خلوتى که ره نيست پيغمبر صبا را
شماره ٥: نگارم گر به چين با طره پرچين شود پيدا
شماره ٦: مکن حجاب وجودت لباس ديبا را
شماره ٧: زره ز زلف گره گير بر تن است تو را
شماره ٨: گر باغبان نظر به گلستان کند تو را
شماره ٩: کى رفته اى زدل که تمنا کنم تو را
شماره ١٠: گر در شمار آرم شبى نام شهيدان تو را
شماره ١١: من که مشتاقم به جان برگشته مژگان تو را
شماره ١٢: دوش به خواب ديده ام روى نديده تو را
شماره ١٣: نازم خدنگ غمزه آن دل پذير را
شماره ١٤: ميفشان جعد عنبر فام را
شماره ١٥: اگر مردان نمى بردند امتحانش را
شماره ١٦: چنين که برده شراب لبت ز دست مرا
شماره ١٧: باعث مردن بلاى عشق باشد مرا
شماره ١٨: طالب جانان به جان خريده الم را
شماره ١٩: تا در پى دهانش بگذاشتم قدم را
شماره ٢٠: گرفت خط رخ زيباى گل عذار مرا
شماره ٢١: شد وقت مرگ نوش لبى هم نشين مرا
شماره ٢٢: وقت مردن پا نهاد آن شمع بالين مرا
شماره ٢٣: ساقيا کمتر مى امشب از کرم دادى مرا
شماره ٢٤: گر به تيغت مى زند گردن بنه تسليم را
شماره ٢٥: جان به لب آمد و بوسيد لب جانان را
شماره ٢٦: ترک چشم تو بيارست صف مژگان را
شماره ٢٧: تا لعل تو باده داده ياران را
شماره ٢٨: به يک پيمانه با ساقى چنان بستيم پيمان را
شماره ٢٩: داديم به يک جلوه رويت دل و دين را
شماره ٣٠: در قمار عشق آخر، باختم دل و دين را
شماره ٣١: بوسه آخر نزدم آن دهن نوشين را
شماره ٣٢: من گرفته ام بر کف نقد جان شيرين را
شماره ٣٣: چنان بر صد مرغ دل فکند آن زلف پرچين را
شماره ٣٤: جستيم راه ميکده و خانقاه را
شماره ٣٥: غرق مهر شاه ديدم آفتاب و ماه را
شماره ٣٦: هر جا کشند صورت زيباى شاه را
شماره ٣٧: دى به رهش فکنده ام طفل سرشک ديده را
شماره ٣٨: آن که نهاده در دلم حسرت يک نظاره را
شماره ٣٩: آشنا خواهى گر اى دل با خود آن بيگانه را
شماره ٤٠: کاش آن صنم آماده شدى جلوه گرى را
شماره ٤١: نه دست آن که بگيريم زلف ماهى را
شماره ٤٢: هر چه کردم به ره عشق وفا بود، وفا
شماره ٤٣: تا به مستى نرسد بر لب ساقى لب ما
شماره ٤٤: آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما
شماره ٤٥: چون خاک مى شود به رهت جان پاک ما
شماره ٤٦: خطت دميد از اثر دود آه ما
شماره ٤٧: چشم بيمار تو شد باعث بيمارى ما
شماره ٤٨: اى زلف تو بر هم زن فرزانگى ما
شماره ٤٩: اى کاش جان بخواهد معشوق جانى ما
شماره ٥٠: يار بى پرده کمر بست به رسوايى ما
شماره ٥١: اولم رام نمودى به دل آرامى ها
شماره ٥٢: پايه عمر گران مايه بر آب است برآب
شماره ٥٣: اندوه تو شد وارد کاشانه ام امشب
شماره ٥٤: دوش در آغوشم آمد آن مه نخشب
شماره ٥٥: از جلوه حسنت که برى از همه عيب است
شماره ٥٦: عمرى که صرف عشق نگردد بطالت است
شماره ٥٧: هر گه که آن خسرو زرين کمر از جا برخاست
شماره ٥٨: تا طرف نقاب از رخ رخشان تو برخاست
شماره ٥٩: بنشست و ز رخ پرده برانداخته برخاست
شماره ٦٠: دى در ميان مستى خنجر کشيده برخاست
شماره ٦١: به هر غمى که رسد از تو خاطرم شاد است
شماره ٦٢: آن که لبش مايه حلاوت قند است
شماره ٦٣: يک اشارت و تو بر قتل جهان بسيار است
شماره ٦٤: طبيب اهل دل آن چشم مردم آزار است
شماره ٦٥: آن که مرادش تويى از همه جوياتر است
شماره ٦٦: ساقى فرخنده پى تاب کفش ساغر است
شماره ٦٧: دلم از نرگس بيمار تو بيمارتر است
شماره ٦٨: کيفيت نگاه تو از جام خوش تر است
شماره ٦٩: بار محبت از همه بارى گران تر است
شماره ٧٠: از دل سخت تو کز سنگ سيه سخت تر است
شماره ٧١: تا خانه تقدير بساط چمن آراست
شماره ٧٢: ترک چشمش که مست و مخمور است
شماره ٧٣: تا حلقه زنجير دل آن زلف دراز است
شماره ٧٤: تا ديدن آن ماه فروزنده محال است
شماره ٧٥: مرگ بر بالين وجانان غافل است
شماره ٧٦: کف بر کف جانانه و لب بر لب جام است
شماره ٧٧: امشب ز روى مهر مهى در سراى ماست
شماره ٧٨: شربتى در دو لعل جانان است
شماره ٧٩: پيام باد بهار از وصال جانان است
شماره ٨٠: چونان ز وحشت عشقت دلم هراسان است
شماره ٨١: شيوه خوش منظران چهره نشان دادن است
شماره ٨٢: قاعده قد تو فتنه به پا کردن است
شماره ٨٣: همه جا جلوه آن صاحب وجه حسن است
شماره ٨٤: کار من تا به زلف يار من است
شماره ٨٥: شب جدايى تو روز واپسين من است
شماره ٨٦: تو و آن قامتى که موزون است
شماره ٨٧: گر نه زلفش پى شبيخون است
شماره ٨٨: کسى که در سر او چشم مصلحت بين است
شماره ٨٩: دلم فارغ ز قيد کفر و دين است
شماره ٩٠: قصد همه وصل حور و خلد برين است
شماره ٩١: نخست نغمه عشاق فصل گل اين است
شماره ٩٢: حور تويي، بوستان بهشت برين است
شماره ٩٣: امشب ز رخش انجمنم خلد برين است
شماره ٩٤: مرا زمانه در آن آستانه جا داده ست
شماره ٩٥: يا رب اين عيد هميون چه مبارک عيد است
شماره ٩٦: هر دم اى گل از تو در گلشن فغان تازه است
شماره ٩٧: در سينه دلت مايل هر شعله آهى است
شماره ٩٨: طوطى وظيفه خوار لب نوشخند تست
شماره ٩٩: زين حلاوتها که در کنج لب شيرين تست
شماره ١٠٠: ترک کمان کشيده دو چشم سياه تست
شماره ١٠١: گرنه خورشيد فلک خاک نشين ره تست
شماره ١٠٢: هر سر موى تو را پيوندى از گيسوى تست
شماره ١٠٣: کيفيتى که ديدم از آن چشم نيم مست
شماره ١٠٤: چشم تماشاى خلق در رخ زيباى اوست
شماره ١٠٥: قطع نظر ز دشمن ما کرد چشم دوست
شماره ١٠٦: اى خوشا وقتى که بگشايم نظر در روى دوست
شماره ١٠٧: درد جانان عين درمان است گويى نيست هست
شماره ١٠٨: کفر زلفش رهزن دين است گويى نيست هست
شماره ١٠٩: ما و هوس شاهد و مى تا نفسى هست
شماره ١١٠: خوش است اگر ز تو ما را دل غمينى هست
شماره ١١١: تا بر اطراف رخت جعد چليپايى هست
شماره ١١٢: هيچ سر نيست که با زلف تو در سودا نيست
شماره ١١٣: خوش تر از دانه اشکم گهرى پيدا نيست
شماره ١١٤: از تو اى ترک ختن لعبت چين خوش تر نيست
شماره ١١٥: تو و آن حسن دل آويز که تغييرش نيست
شماره ١١٦: مزرع اميد را يک دانه به زان خال نيست
شماره ١١٧: کس نيست کاو به لعل تو خونش سبيل نيست
شماره ١١٨: پيکى مرا به سوى تو غير از نسيم نيست
شماره ١١٩: بر سر راه تو افتاده سرى نيست که نيست
شماره ١٢٠: يار اگر جلوه کند دادن اين همه نيست
شماره ١٢١: من کيم، پروانه شمعى که در کاشانه نيست
شماره ١٢٢: ايمن از تير نگاه تو دل زارى نيست
شماره ١٢٣: وصل تو نصيب دل صاحب نظرى نيست
شماره ١٢٤: غمش را غير دل سر منزلى نيست
شماره ١٢٥: گر نه آن ترک سيه چشم سر يغما داشت
شماره ١٢٦: پيشتر زآن که مهى جلوه در اين محفل داشت
شماره ١٢٧: سر بيمار گر آن چشم دل آزار نداشت
شماره ١٢٨: دى چو تير از برم آن ترک کمان دار گذشت
شماره ١٢٩: دلم به کوى تو هر شام تا سحر مى گشت
شماره ١٣٠: چندى از صومعه در دير مغان بايد رفت
شماره ١٣١: عيد مولود على را تا شه والا گرفت
شماره ١٣٢: يک شب آخر دامن آه سحر خواهم گرفت
شماره ١٣٣: کى دل از حلقه آن زلف دو تا خواهد رفت
شماره ١٣٤: هر جا سخنى از آن دهان رفت
شماره ١٣٥: روز مردن سويم از رحمت نگاهى کرد و رفت
شماره ١٣٦: رسيد قاصد و پيغام وصل جانان گفت
شماره ١٣٧: امروز ندارم غم فرداى قيامت
شماره ١٣٨: هم به حرم هم به دير بدر دجا ديدمت
شماره ١٣٩: اى فتنه هر دورى از قامت فتانت
شماره ١٤٠: اى آب زندگانى يک نکته از دهانت
شماره ١٤١: عهد همه بشکستم در بستن پيمانت
شماره ١٤٢: اى تنگ شکر تنگ دل از تنگ دهانت
شماره ١٤٣: مدام ذکر ملک اين کلام شيرين باد
شماره ١٤٤: تا پرده ز صورتش برافتاد
شماره ١٤٥: دل در انديشه آن زلف گره گير افتاد
شماره ١٤٦: فرياد که رفت خونم از ياد
شماره ١٤٧: تا دلم در خم آن زلف سيه نام افتاد
شماره ١٤٨: بر دوش تو تا زلف زره پوش تو افتاد
شماره ١٤٩: در پاى تو تا زلف چليپاى تو افتاد
شماره ١٥٠: در پاى تو تا زلف چليپاى تو افتاد
شماره ١٥١: تا سوى من آن چشم سيه را نگه افتاد
شماره ١٥٢: دل به ابروى تو اى تازه جوان بايد داد
شماره ١٥٣: لعل تو به سر چشمه زمزم نتوان داد
شماره ١٥٤: روزى که خدا کام دل تنگ دلان داد
شماره ١٥٥: مصورى که تو را چين زلف مشکين داد
شماره ١٥٦: همان که چشم تو را طرز دل ربايى داد
شماره ١٥٧: مشاطه تا به روى تو زلف دوتا نهاد
شماره ١٥٨: اى کاش پى قتل من آن سيم تن افتد
شماره ١٥٩: هر سر که به سوداى خط و خال تو افتد
شماره ١٦٠: فرخنده شکارى که ز پيکان تو افتد
شماره ١٦١: نظر ز روى تو صاحب نظر نمى بندد
شماره ١٦٢: کسى به زير فلک دست بر قضا دارد
شماره ١٦٣: آخر اين ناله سوزنده اثرها دارد
شماره ١٦٤: ترک مست تو به دست از مژه خنجر دارد
شماره ١٦٥: جهان عشق ندانم چه زير سر دارد
شماره ١٦٦: کسى ز فتنه آخر زمان خبر دارد
شماره ١٦٧: خداخوان تا خدادان فرق دارد
شماره ١٦٨: آن که يک ذره غمت در دل پر غم دارد
شماره ١٦٩: گهى به دير و گهى جلوه در حرم دارد
شماره ١٧٠: هر خم زلف تو يک جمع پريشان دارد
شماره ١٧١: کسى که در دل شب چشم خون فشان دارد
شماره ١٧٢: چراغى کاين همه پروانه دارد
شماره ١٧٣: هر کس که به دل حسرت پيکان تو دارد
شماره ١٧٤: گر نه آن زلف سيه قصد شبيخون دارد
شماره ١٧٥: اين چه تابى است که آن حلقه گيسو دارد
شماره ١٧٦: غلام آن نظربازم که خاطر با يکى دارد
شماره ١٧٧: مهره توان برد، مار اگر بگذارد
شماره ١٧٨: کسى پا به کوى وفا مى گذارد
شماره ١٧٩: دل نام سر زلف ترا مشک ختا کرد
شماره ١٨٠: دوش زلف سيهت بنده نوازيها کرد
شماره ١٨١: شبى که دل به برم ياد زلف دلبر کرد
شماره ١٨٢: نرگس که فلک چشم و چراغ چمنش کرد
شماره ١٨٣: چشم مستش نه همين غارت دين و دل کرد
شماره ١٨٤: از بناگوش تو هر شب گله سر خواهم کرد
شماره ١٨٥: بيدادگر نگارا تا کى جفا توان کرد
شماره ١٨٦: نه حسرت وصالش از دل به در توان کرد
شماره ١٨٧: زلف پر چين تو مشاطه شبى شانه نکرد
شماره ١٨٨: هر گه که ناوکى ز کمانت کمانه کرد
شماره ١٨٩: اى خوشا رندى که رو در ساحت مى خانه کرد
شماره ١٩٠: نرخ يک بوسه گر آن لعل به صدجان مى کرد
شماره ١٩١: ساقى بده رطل گران، زان مى که دهقان پرورد
شماره ١٩٢: تا مه روى تو از چاک گريبان سر زد
شماره ١٩٣: تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
شماره ١٩٤: نرگس مست تو راه دل هشياران زد
شماره ١٩٥: چشم مستش اگر از خواب گران برخيزد
شماره ١٩٦: هر که افتاده آن جنبش قامت باشد
شماره ١٩٧: هر که در عشق چو من عاجز مضطر باشد
شماره ١٩٨: هر کس که به جان دسترسى داشته باشد
شماره ١٩٩: هر دلى کز عشق ماهى اندرو راهى نباشد
شماره ٢٠٠: خوش آن که نگاهش به سراپاى تو باشد
شماره ٢٠١: نفس نامسلمانم از گنه پشيمان شد
شماره ٢٠٢: تا صورت زيباى تو از پرده عيان شد
شماره ٢٠٣: هر جان که بر لب آمد، واقف از آن دهان شد
شماره ٢٠٤: آن که در عشق سزاوار سر دار نشد
شماره ٢٠٥: کو جوانى که ز سوداى غمت پير نشد
شماره ٢٠٦: زان غنچه دهان دلم به تنگ آمد
شماره ٢٠٧: تا خيل غمش در دل ناشاد من آمد
شماره ٢٠٨: ز اختران جگرم چند پر شرر ماند
شماره ٢٠٩: گر بدين گونه سر زلف تو افشان ماند
شماره ٢١٠: با وجود نگه مست تو هشيار نماند
شماره ٢١١: هيچم آرام دل از زلف دل آرام نماند
شماره ٢١٢: تا حريفان بر در مى خانه ماوا کرده اند
شماره ٢١٣: قتل ما اى دل به تيغ او مقدر کرده اند
شماره ٢١٤: مى فروشان آن چه از صهباى گلگون کرده اند
شماره ٢١٥: مستان بزم عشق شرابى نداشتند
شماره ٢١٦: تا به دل خورده ام از عشق گلى خارى چند
شماره ٢١٧: اى بنده بالاى تو زرين کمرى چند
شماره ٢١٨: کاش مى داد خدا هر نفسم جانى چند
شماره ٢١٩: اى به دل ها زده مژگان تو پيکانى چند
شماره ٢٢٠: دادن باده حرام است به نادانى چند
شماره ٢٢١: عيد آمد و مرغان ره گل زار گرفتند
شماره ٢٢٢: کام من از آن کنج دهان هيچ ندادند
شماره ٢٢٣: خاکم به ره آن بت چالاک نکردند
شماره ٢٢٤: اى خوش آنان که قدم در ره ميخانه زدند
شماره ٢٢٥: بر زلف تو بايد که ره شانه ببندند
شماره ٢٢٦: مردان خدا پرده پندار دريدند
شماره ٢٢٧: مرا با چشم گريان آفريدند
شماره ٢٢٨: چينيان گر به کف از جعد تو يک تار آرند
شماره ٢٢٩: گر به چين بويى از آن سنبل مشکين آرند
شماره ٢٣٠: بهل ز صورت خوبت نقاب بردارند
شماره ٢٣١: چون بتان دستى به ناز زلف پر چين مى برند
شماره ٢٣٢: آنان که در محبت او سنگ مى خورند
شماره ٢٣٣: تشنگان ستمت زندگى از سر گيرند
شماره ٢٣٤: صورتگران که صورت دل خواه مى کشند
شماره ٢٣٥: مگر خدا ز رقيبان تو را جدا بکند
شماره ٢٣٦: زان سبب جان آفرينش جان روشن لطف کرد
شماره ٢٣٧: گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
شماره ٢٣٨: کاشکى ساقى ز لعلش مى به جام من کند
شماره ٢٣٩: دل نداند که فداى سر جانان چه کند
شماره ٢٤٠: چون دم تيغ تو قصد جان ستانى مى کند
شماره ٢٤١: زلف و خط دلکشش دام بنى آدمند
شماره ٢٤٢: بتان به مملکت حسن پادشاهانند
شماره ٢٤٣: جمعى که مرهم جگر خسته منند
شماره ٢٤٤: اى خنده تو راهزن کاروان قند
شماره ٢٤٥: هر جا حديث حسن تو تقرير مى کنند
شماره ٢٤٦: هر که را که بخت، ديده مى دهد، در رخ تو بيننده مى کند
شماره ٢٤٧: آتش زدگان ستم آب از تو نخواهند
شماره ٢٤٨: گر ز غلاميش نشانت دهند
شماره ٢٤٩: عاشقى کز خون دل جام شرابش مى دهند
شماره ٢٥٠: هر که را کار بدان چشم دل آزار بود
شماره ٢٥١: دل ديوانه من قابل زنجير نبود
شماره ٢٥٢: شب که در حلقه ما زلف دل آرام نبود
شماره ٢٥٣: مانع رفتن بجز مهر و وفاى من نبود
شماره ٢٥٤: قدح باده اگر چشم بت ساده نبود
شماره ٢٥٥: لب پيمانه اگر بر لب جانانه نبود
شماره ٢٥٦: آشوب شهر طلعت زيباى او بود
شماره ٢٥٧: همه شب راه دلم بر خم گيسوى تو بود
شماره ٢٥٨: به کويش دوش يا رب يا ربى بود
شماره ٢٥٩: تا به رخ چين سر زلف تو لرزان نشود
شماره ٢٦٠: گر آن صنم ز پرده پديدار مى شود
شماره ٢٦١: پيش من کام رقيب از لعل خندان مى دهد
شماره ٢٦٢: جان سپارى به ره غمزه جانان بايد
شماره ٢٦٣: هر جا که به طنازي، آن سرو روان آيد
شماره ٢٦٤: همه جا تير تو بر سينه ما مى آيد
شماره ٢٦٥: دل به حسرت ز سر کوى کسى مى آيد
شماره ٢٦٦: گر به کارى نزنم دست به جز عشق تو شايد
شماره ٢٦٧: به اميدى که وفا خواهم ديد
شماره ٢٦٨: هر کس که ديد روى تو آهى ز جان کشيد
شماره ٢٦٩: گر در آيد شب عيد از درم آن صبح اميد
شماره ٢٧٠: بگشا به تبسم لب شيرين شکربار
شماره ٢٧١: اى ز رخت صبح و شام کاسته شمس و قمر
شماره ٢٧٢: منت خداى را که خداوند بى نياز
شماره ٢٧٣: بسته زلف تو شوريده سرانند هنوز
شماره ٢٧٤: در سر کوى وفا با کوه کن هم گام باش
شماره ٢٧٥: در ميکده خدمت کن بى معرکه سلطان باش
شماره ٢٧٦: دلا موافق آن زلف عنبرافشان باش
شماره ٢٧٧: آزادى اگر خواهى از عقل گريزان باش
شماره ٢٧٨: دلا مقيد آن گيسوان پرچين باش
شماره ٢٧٩: اى خواجه برو بنده آن زهره جبين باش
شماره ٢٨٠: من نمى گويم که عاقل باش يا ديوانه باش
شماره ٢٨١: چون صبا شانه زند طره عنبربارش
شماره ٢٨٢: تو و چشم سيه مستى که نتوان ديد هشيارش
شماره ٢٨٣: چو باد بر شکند چين زلف غاليه بارش
شماره ٢٨٤: لب تشنه اى که شد لب جانان ميسرش
شماره ٢٨٥: تويى آن آيت رحمت که نتوان کرد تفسيرش
شماره ٢٨٦: دل به دنبال وفا رفت و من از دنبالش
شماره ٢٨٧: گر هلاک من است عنوانش
شماره ٢٨٨: نه دست آن که بر آرم دل از چه ذقنش
شماره ٢٨٩: دامن کشان شبى گذر افتاد بر منش
شماره ٢٩٠: خوشا دلى که تو باشى نگار پرده نشينش
شماره ٢٩١: چه غنچه ها که نپرود باغ نسرينش
شماره ٢٩٢: تا دهان او لبالب شد ز نوش
شماره ٢٩٣: شاهد به کام و شيشه به دست و سبو به دوش
شماره ٢٩٤: اى جز مى مشک بر سر دوش
شماره ٢٩٥: خوش آن که باده بنوشد به روى چون ماهش
شماره ٢٩٦: نگه داشت غزالى دل مرا به نگاهش
شماره ٢٩٧: دل سپردم به نگه کردن چشم سيهش
شماره ٢٩٨: چشم عقلم خيره شد از عکس روى تابناکش
شماره ٢٩٩: در پا مريز حلقه زلف بلند خويش
شماره ٣٠٠: در راه عشق من نگذشتم ز کام خويش
شماره ٣٠١: کمتر فکن به چاه زنخدان نگاه خويش
شماره ٣٠٢: رنج بيهوده مکش، گه به حرم گاه به دير
شماره ٣٠٣: چندين هزار صيد فتد از قفاى تو
شماره ٣٠٤: آن را که اول از همه خواندى به سوى خويش
شماره ٣٠٥: شبان تيره به سر وقت چشم جادويش
شماره ٣٠٦: بس که بنشسته تا پر بر تنم پيکان عشق
شماره ٣٠٧: خاک سر راهت شدم اى لعبت چالاک
شماره ٣٠٨: تا شکن زلف تو است سلسله جنبان دل
شماره ٣٠٩: هر دل شيدا که شد به روى تو مايل
شماره ٣١٠: در عالم عشق تو کفر است و نه اسلام
شماره ٣١١: من خراب نگه نرگس شهلاى توام
شماره ٣١٢: پرده بگشاى که من سوخته روى توام
شماره ٣١٣: تا به در ميکده جا کرده ام
شماره ٣١٤: دست در حلقه آن جعد چليپا زده ام
شماره ٣١٥: تا با تو آرميده ام از خود رميده ام
شماره ٣١٦: عمر گذشت، وز رخش سير نشد نظاره ام
شماره ٣١٧: آن که به ديوانگى در غمش افسانه ام
شماره ٣١٨: چندان به سر کوى خرابات خرابم
شماره ٣١٩: وقت مردن هم نيامد بر سر بالين طبيبم
شماره ٣٢٠: از آن به خدمت ميخوارگان کمر بستم
شماره ٣٢١: ز تجلى جمالش از دو کون بستم
شماره ٣٢٢: من اين عهدى که با موى تو بستم
شماره ٣٢٣: ساقى نداده ساغر چندان نموده مستم
شماره ٣٢٤: بر در مى خانه تا مقام گرفتم
شماره ٣٢٥: در جلوه گاه جانان جان را به شوق دادم
شماره ٣٢٦: تا شدم صيد تو آسوده ز هر صيادم
شماره ٣٢٧: در عالم محبت دانى چه کار کردم
شماره ٣٢٨: بر سر آتش سوزنده نشيمن کردم
شماره ٣٢٩: جانى که خلاص از شب هجران تو کردم
شماره ٣٣٠: امشب تو را به خوبى نسبت به ماه کردم
شماره ٣٣١: اگر گاهى بدان مه پاره يک نظاره مى کردم
شماره ٣٣٢: به حلقه سر زلف تو پاى بند شدم
شماره ٣٣٣: مو به مو بسته آن زلف گره گير شدم
شماره ٣٣٤: به بوسه اى ز دهان تو آرزومندم
شماره ٣٣٥: يک باره گر از سبحه در انکار نبودم
شماره ٣٣٦: ديرى است که ديوانه آن چشم کبودم
شماره ٣٣٧: دوشينه مهى به خواب ديدم
شماره ٣٣٨: ديشب به خواب شيرين نوشين لبش مکيدم
شماره ٣٣٩: دوش از لب نوشش سختى چند شنيدم
شماره ٣٤٠: اى خوش آن دم که به بستان تو مى ناليدم
شماره ٣٤١: بس که دل سوختگى ز آتش هجران دارم
شماره ٣٤٢: بر سر هر مژه چندين گل رنگين دارم
شماره ٣٤٣: چون سر زلف تو آشفته خيالى دارم
شماره ٣٤٤: گرفته تا ره بغداد ماه نوسفرم
شماره ٣٤٥: به جلوه کاش درآيد مه نکوسيرم
شماره ٣٤٦: عشق بگسست چنان سلسله تدبيرم
شماره ٣٤٧: جنون گسسته بدانسان کمند تدبيرم
شماره ٣٤٨: نذر کردم گر ز دست محنت هجران نميرم
شماره ٣٤٩: هر کجا دم زدم از چشم بت کشميرم
شماره ٣٥٠: من بر سر کوى تو نديدم
شماره ٣٥١: تا تو به گلشن آمدي، با همه در کشاکشم
شماره ٣٥٢: دوش از در مى خانه کشيدند به دوشم
شماره ٣٥٣: سروش عشق تو يک نکته گفت در گوشم
شماره ٣٥٤: من ساده پرست و باده نوشم
شماره ٣٥٥: من مست مى پرستم، من رند باده نوشم
شماره ٣٥٦: اى خط تو را دايره حسن مسلم
شماره ٣٥٧: تا خيل غمت خيمه زد اندر دل تنگم
شماره ٣٥٨: اى کعبه مقصودم، وى قبله آمالم
شماره ٣٥٩: اى که مى پرسى ز من کيفيت چشم غزالم
شماره ٣٦٠: مشغول رخ ساقي، سرگرم خط جامم
شماره ٣٦١: از دشمنم چه بيم که با دوست هم دمم
شماره ٣٦٢: نرگسش گفت که من ساقى مى خوارانم
شماره ٣٦٣: تا هست نشانى از نشانم
شماره ٣٦٤: فداى قاصد جانان کز او آسوده شد جانم
شماره ٣٦٥: گر دست دهد دامن آن سرو روانم
شماره ٣٦٦: چون ترک تير افکن تويي، بايد به خون غلطيدنم
شماره ٣٦٧: حق ز رخت کرده ظهور اى صنم
شماره ٣٦٨: شب فراق تو گر ناله را اشاره کنم
شماره ٣٦٩: دامن خيمه سفر از در دوست مى کنم
شماره ٣٧٠: من از کمال شوق ندانم که اين تويى
شماره ٣٧١: به دير و حرم، فارغ از کفر و دينم
شماره ٣٧٢: زان پرده مى گشايد دلبند نازنينم
شماره ٣٧٣: نه به دير همدمم شد، نه به کعبه هم نشينم
شماره ٣٧٤: يارب آن نامهربانان مه دل فراگيرد ز کينم
شماره ٣٧٥: تا با کمان ابرو بنشست در کمينم
شماره ٣٧٦: چنان به کوى تو آسوده از بهشت برينم
شماره ٣٧٧: تا کفر سر زلفت زد راه دل و دينم
شماره ٣٧٨: امشب نگه افتاد بر آن غيرت ماهم
شماره ٣٧٩: گر به گل زار رخش افتد نگاه گاه گاهم
شماره ٣٨٠: غم روى تو به عالم ندهم
شماره ٣٨١: بخت سيه به کين من، چشم سياه يار هم
شماره ٣٨٢: تا خبردار ز سر لب جانان شده ايم
شماره ٣٨٣: ما دل خود را به دست شوق شکستيم
شماره ٣٨٤: تا لب مى پرست او داد شراب مستيم
شماره ٣٨٥: آخر از کعبه مقيم در خمار شديم
شماره ٣٨٦: تا بدان طره طرار گرفتار شديم
شماره ٣٨٧: تا از دو چشم مستت بيمار و دردمنديم
شماره ٣٨٨: از دادن جان خدمت جانانه رسيديم
شماره ٣٨٩: خواست تا زلف پريشان تو بى سامانيم
شماره ٣٩٠: توان شناخت ز خونى که ريخت بر رويم
شماره ٣٩١: از بس عرق شمر نشسته ست به رويم
شماره ٣٩٢: مهر از تو نديدم و وفا هم
شماره ٣٩٣: ما ز چشم تو مست يک نگهيم
شماره ٣٩٤: محبان را نصيب است از حبيبان
شماره ٣٩٥: اى که ز آب زندگى لعل تو مى دهد نشان
شماره ٣٩٦: گشت فراق و وصل تو مرگ و بقاى عاشقان
شماره ٣٩٧: به که باشم بى قرار از زلف يار خويشتن
شماره ٣٩٨: عرضه دادم در بر جانان وفاى خويشتن
شماره ٣٩٩: شعار عشق بازان چيست، خوبان را دعا کردن
شماره ٤٠٠: گدايى از در مى خانه بايد دم به دم کردن
شماره ٤٠١: نه از جمال تو قطع نظر توان کردن
شماره ٤٠٢: با آن غزال وحشى گر خواهى آرميدن
شماره ٤٠٣: گر عارف حق بينى چشم از همه بر هم زن
شماره ٤٠٤: بر صفحه رخ از خط مشکين رقم مزن
شماره ٤٠٥: ز صحن اين چمن آن سرو قامت را تمنا کن
شماره ٤٠٦: يا که دندان طمع را از لب جانان بکن
شماره ٤٠٧: اى پيک سحرگاهى پيغامى از و سرکن
شماره ٤٠٨: شبها به بزم مدعى اى بى مروت جا مکن
شماره ٤٠٩: گاهى به نوشخند لبت را اشاره کن
شماره ٤١٠: غافل گذشتى از دل اميدوار من
شماره ٤١١: نرگس بيمار تو گشته پرستار من
شماره ٤١٢: دانى که چيست رشته عمر دراز من
شماره ٤١٣: با رقيب آمدى به محفل من
شماره ٤١٤: به خون تپيده ز بازوى قاتلى تن من
شماره ٤١٥: گفتم که چيست راهزن عقل و دين من
شماره ٤١٦: وقت مرگ آمد ز رحمت بر سر بالين من
شماره ٤١٧: تنگ شد از غم دل جاى به من
شماره ٤١٨: لبش را هر چه بوسيدم، فزون تر شد هواى من
شماره ٤١٩: ثواب من همه شد عين رو سياهى من
شماره ٤٢٠: خونم بتى ريخت کش داده بى چون
شماره ٤٢١: خادم دير مغانم، هنرى بهتر از اين
شماره ٤٢٢: زلف مسلسل ريخته، عنبرفشانى را ببين
شماره ٤٢٣: دل ها فتاده در پى آن دل ربا ببين
شماره ٤٢٤: حلقه زلف سياهش بر رخ انور ببين
شماره ٤٢٥: تابش صبح بناگوشش ببين
شماره ٤٢٦: مژگان مردم افکن، چشمان کافرش بين
شماره ٤٢٧: گر کان نمک خواهى لعل نمکينش بين
شماره ٤٢٨: چين زلف مشکين را بر رخ نگارم بين
شماره ٤٢٩: گر خون من ز شيشه بريزد به جام او
شماره ٤٣٠: از بس که در خيال مکيدم لبان او
شماره ٤٣١: هر کس که نهد پاى بر آن خاک سر کو
شماره ٤٣٢: به زير تيغ نداريم مدعا جز تو
شماره ٤٣٣: من بنده آنم که ببوسد دهن تو
شماره ٤٣٤: اى فتنه دست پرور چشم سياه تو
شماره ٤٣٥: اى اهل نظر کشته تير نگه تو
شماره ٤٣٦: تا سر نرفته بر سر مهر و وفاى تو
شماره ٤٣٧: ماه غلام رخ زيباى تو
شماره ٤٣٨: ساقى دل نرگس شهلاى تو
شماره ٤٣٩: چه عقده هاست به کار دلم ز بخت سياه
شماره ٤٤٠: آهى که رخنه کردم از وى به سنگ خاره
شماره ٤٤١: تا به چشمان سيه سرمه درانداخته اى
شماره ٤٤٢: تنها نه جا به خلوت دل ها گرفته اى
شماره ٤٤٣: تا به جفايت خوشم، ترک جفا کرده اى
شماره ٤٤٤: سنبل گل پوش را بر سمن آورده اى
شماره ٤٤٥: امشب اى زلف سيه سخت پريشان شده اى
شماره ٤٤٦: گر نه از کشتن عشاق به تنگ آمده اى
شماره ٤٤٧: رهزن ايمان من شد نازنين تازه اى
شماره ٤٤٨: تيغ به دست آمدى و مست شرابى
شماره ٤٤٩: شدم به ميکده ساقى مرا نداد شرابى
شماره ٤٥٠: دلم افتاد به دنبال سوار عجبى
شماره ٤٥١: پرده برانداختي، چهره برافروختى
شماره ٤٥٢: هر مرغ کز آن گلبن نو باخبرستى
شماره ٤٥٣: اى صورت زيبا که به سيرت ملکستى
شماره ٤٥٤: کسى که دامنش آلوده شرابستى
شماره ٤٥٥: صورتت يک باره از آدم نمود از قيد هستى
شماره ٤٥٦: مسجد مقام عجب است، مى خانه جاى مستى
شماره ٤٥٧: چه خلاف سر زد از ما که در سراى بستى
شماره ٤٥٨: يک جام با تو خوردن يک عمر مى پرستى
شماره ٤٥٩: با من اگر خواجه سرى داشتى
شماره ٤٦٠: اى که هم آغوش يار حور سرشتى
شماره ٤٦١: نقد غمت خريدم با صد هزار شادى
شماره ٤٦٢: سر از کمند نپيچم اگر تو صيادى
شماره ٤٦٣: رفتى بر غير و ترک ما کردى
شماره ٤٦٤: زان سر زلف مرا بى سرو سامان کردى
شماره ٤٦٥: اگر ناصح نظر بر منظر جانان من کردى
شماره ٤٦٦: با آن که مى از شيشه به پيمانه نکردى
شماره ٤٦٧: گه جلوه گر ز بام و گه از منظر آمدى
شماره ٤٦٨: دامن کشان شبى به کنارم نيامدى
شماره ٤٦٩: دگر فرود نيايد سرم به هيچ کمندى
شماره ٤٧٠: شب چارده غلامى ز مه تمام دارى
شماره ٤٧١: تا از مژه دلکش تيرى به کمان دارى
شماره ٤٧٢: چو در ميناست مي، ياقوت رخشان است پندارى
شماره ٤٧٣: تو شکر لب که با خسرو بسى شيرين سخن دارى
شماره ٤٧٤: اين چه دامى است که از سنبل مشکين دارى
شماره ٤٧٥: گرد مه خط سيهکار نداري، دارى
شماره ٤٧٦: زان فشانم اشک در هر رهگذارى
شماره ٤٧٧: ديدم جمال قاتل در وقت جان سپارى
شماره ٤٧٨: من به غير از تو کسى يار نگيرم، آرى
شماره ٤٧٩: اى طلعت نکوى تو نيکوتر از پرى
شماره ٤٨٠: زاهد و سبحه صد دانه و ذکر سحرى
شماره ٤٨١: گفتى که وقت سحر سويت کنم گذرى
شماره ٤٨٢: تو پرى چهره اگر دست به آيينه برى
شماره ٤٨٣: خوشا شبى که به آرامگاه من باشى
شماره ٤٨٤: زندگى بى او ندارد حاصلى
شماره ٤٨٥: اين سر که به تن دارم مست مى ناب اولى
شماره ٤٨٦: ساقى انجمن شد، شوخ شکر کلامى
شماره ٤٨٧: وه که گر يک شب پس از عمرى به خوابت ديدمى
شماره ٤٨٨: اى زلف خم به خم که زدى راه عالمى
شماره ٤٨٩: چنين نگار نديدم به هيچ ايوانى
شماره ٤٩٠: لب شيرين تو را دادند تا شکر بيفشانى
شماره ٤٩١: دوشينه خود شنيدم يک نکته از دهانى
شماره ٤٩٢: سر راهش افتادم از ناتوانى
شماره ٤٩٣: من و عشق تو اگر کفر و اگر ايمانى
شماره ٤٩٤: گر چه آن زلف سيه را تو نمى لرزانى
شماره ٤٩٥: عشق و کمين گشادني، ما و ز جان بريدنى
شماره ٤٩٦: بس که فرخ رخ و شکر لب و شيرين دهنى
شماره ٤٩٧: خوش آن که حلقه هاى سر زلف واکنى
شماره ٤٩٨: در شهر اگر تو شاهد شيرين گذر کنى
شماره ٤٩٩: گر جلوه گر به عرصه محشر گذرکنى
شماره ٥٠٠: چون به رخ چين سر زلف چليپا فکنى
شماره ٥٠١: گر تو زان تنگ شکر خنده مکرر نکنى
شماره ٥٠٢: جنس گران بهاى خود ارزان نمى کنى
شماره ٥٠٣: گر چشم سياهش را از چشم صفا بينى
شماره ٥٠٤: به شکر خنده دل بردى ز هر زيبا نگارينى
شماره ٥٠٥: اولين گام ار سمند عقل را پى مى کنى
شماره ٥٠٦: ز وصل و هجر خود آسايش و عذاب منى
شماره ٥٠٧: مو به مو دام فريب دل داناى منى
شماره ٥٠٨: دلم که بسته تعلق به زلف پرچينى
شماره ٥٠٩: گل به جوش آمد و مرغان به خروش از همه سوى
شماره ٥١٠: تا سراسيمه آن طره پيچان نشوى
شماره ٥١١: گر به دنبال دل آن زلف رود هيچ مگوى
شماره ٥١٢: کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سياهى
شماره ٥١٣: اى سر زلف تو سر رشته هر سودايى
شماره ٥١٤: دوش مستانه چه خوش گفت قدح پيمايى
شماره ٥١٥: خرم آن عاشق که آشوب دل و دينش تويى
شماره ٥١٦: چون نرقصد جانم از شادى که جانانم تويى