شماره ٢٢١: عيد آمد و مرغان ره گل زار گرفتند

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عيد آمد و مرغان ره گل زار گرفتند
وز شاخه گل داد دل زار گرفتند
از رنگ چمن پرده بزاز دريدند
وز بوى سمن طاقت عطار گرفتند
پيران کهن بر لب انهار نشستند
مستان جوان دامن کهسار گرفتند
زهاد ز کف رشته تسبيح فکندند
عباد ز سر دسته دستار گرفتند
يک قوم قدم از سر سجاده کشيدند
يک جمع سراغ از در خمار گرفتند
يک زمره به شوخى لب معشوق گزيدند
يک فرقه به شادى مى گلنار گرفتند
يک طايفه شکر ز لب دوست مزيدند
يک سلسله ساغر ز کف يار گرفتند
يک جرگه بى چشم سيه مست فتادند
يک حلقه خم طره طرار گرفتند
نوروز همايون شد و روز مى گلگون
پيمانه کشان ساغر سرشار گرفتند
شيرين دهنى بوسه به من داد در اين عيد
کز شکر او قند به خروار گرفتند
ميران و وزيران و مشيران و دليران
دربارگه شاه جهان بار گرفتند
در پاى سرير ملک مملکت آرا
بر کف شعرا دفتر اشعار گرفتند
خدام در دولت داراى گهربخش
بر سر طبق درهم و دينار گرفتند
ابناى جهان عيدى هر ساله خود را
از شاه جوان بخت جهان دار گرفتند
اسکندر جمشيدسير ناصردين شاه
کز ابر کفش گوهر شه وار گرفتند
فرخنده شد از فر شهى عيد فروغى
کز وى همه شاهان سبق کار گرفتند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید