شماره ١٤٠: اى آب زندگانى يک نکته از دهانت

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى آب زندگانى يک نکته از دهانت
تا چند رحمتى نيست بر حال تشنگانت
دردا که بر لب آيد جانم ز تشنه کامى
وآب حيات دارد لعل گهرفشانت
با من مکن مدارا اکنون که در محبت
شد رازم آشکارا از غفره نهانت
اى بوستان خوبى خارم ز بى نوايى
بگذار تا بچينم برگى ز بوستانت
هرگز کسى نيايد غير از تو در خيالم
تا کيست در خيالت يا چيست در کمانت
بخت ار مدد نمايد اى ترک سخت بازو
هم مى خورم خدنگت، هم مى کشم کمانت
مفتون تست خلقى الحق که مى توان گفت
هم آفت زمينت هم فتنه دهانت
تا کى حديث واعظ از هول رستخيز است
برخيز تا ببيند بالاى دل ستانت
چشم از دو کون پوشم گر اوفتد به دستم
يا طرف آستينت يا خاک آستانت
گر پرده بر گشايى از اين طرب فروغى
اول نظر نمايد جان را فداى جانت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید