شماره ٤٢٣: دل ها فتاده در پى آن دل ربا ببين

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل ها فتاده در پى آن دل ربا ببين
سلطان ز پيش و لشکرش اندر قفا ببين
شکر گداى آن لب شکرفشان نگر
عنبر غلام آن سر زلف دوتا ببين
بر خال چهره زلف کجش را نگون نگر
بالاى دانه حلقه دام بلا ببين
خطش نشسته بر زبر لعل نوش خند
در زير سبزه چشمه آب بقا ببين
بيگانه شو ز خيل پرى پيکران شهر
وان گه ز چشم او نگه آشنا ببين
دست ار ندارد سجده محراب ابرويش
دست دعا بر آر و مراد از دعا ببين
تا مشترى است بر سر بازار مهوشان
جنس وفا بيار و بهايش جفا ببين
بى درد را چگونه مداوا کند طبيب
درد از خدا بخواه و خواص از دوا ببين
آهى روان به کشور بلقيس کرده ام
پيک صبا روانه شهر سبا ببين
از باده سرخ شد همه رخسار زرد من
جامى به نوش و خاصيت کيميا ببين
خواهى که از کدورت کونين وارهى
صافى دلان ميکده را با صفا ببين
در پيش گاه خواجه مشفق نوشته اند
کاين جا خطا بيار و به جايش عطا ببين
در چشم شاه صورت عين على نگر
در عين نور معنى نور خدا ببين
ظل اله ناصرالدين شه که ماه گفت
مهرش به دل بگير و فروغ و ضيا ببين
در بوستان فروغى از اشعار خود بخوان
وان گاه شور بلبل دستان سرا ببين



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید