شماره ٤١٧: تنگ شد از غم دل جاى به من

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تنگ شد از غم دل جاى به من
يک دل و اين همه غم واى به من
قتلم امروز نشد تا چه کند
حسرت وعده فرداى به من
نقد جان دادم و يک بوسه نداد
آب لب لعل شکرخاى به من
در محبت چه تطاول که نکرد
آن سر زلف چليپاى به من
نيست روزى که بلايى نرسد
زان قد و قامت و بالاى به من
نفسى نيست که آتش نزند
شعله عشق سراپاى به من
در گذرگاه وى از کثرت خلق
بسته شد راه تماشاى به من
در غم عشق فروغى نرسيد
شادى از گلشن صحراى به من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید