شماره ١٧٥: اين چه تابى است که آن حلقه گيسو دارد

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اين چه تابى است که آن حلقه گيسو دارد
که دل هر دو جهان بسته يک مو دارد
نقد يک بوسه به صد جان گران مايه نداد
داد از اين سنگ که لعلش به ترازو دارد
اهل بينش همه در جلوه او حيرانند
اين چه معنى است که آن صورت نيکو دارد
مگر از ديدن او ديده بپوشد ورنه
کى کسى طاقت نظاره آن رو دارد
پس چرا مى رمد از حلقه صاحب نظران
گر نه آن چشم سيه شيوه آهو دارد
يک مسلمان ز در کعبه نيامد بيرون
بنده دير مغان ابش که هندو دارد
تاج داران همه خاک در آن درويشند
که به سر خاکى از آن خاک سر کو دارد
من و انديشه ز بسيارى دشمن حاشا
دست موسى چه غم از لشگر جادو دارد
من و از کوى تو رفتن به سلامت، هيهات
که سر راه مرا عشق ز هر سو دارد
مگرش دست به چين سر زلف تو رسيد
که دم باد سحر نافه خوش بو دارد
آه من دامن آن ماه فروغى نگرفت
زان که يک شهر هواخواه و دعاگو دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید