شماره ٢٨٧: گر هلاک من است عنوانش
غزلستان ::
فروغی بسطامی ::
غزلیات
گر هلاک من است عنوانش
سر نپيچم ز خط فرمانش
مرد ميدان عشق دانى کيست
آن که انديشه نيست از جانش
کس به ميدان عشق روى نکرد
که نکردند تيربارانش
آرزومند مجلس سلطان
صبر بايد به جور درمانش
هيچ تيغى جدا نگرداند
دست اميد من ز دامانش
مردم از فتنه ايمنى جويند
من و آشوب چشم فتانش
زاهد و گيسوان حورالعين
من و زلفين عنبرافشانش
تشنه لعل او کجا باشد
التفاتى به آب حيوانش
که دارى سر مسلمانى
بگذر از چشم نامسلمانش
هست درمان براى هر دردى
من و دردى که نيست درمانش
واقف از حالت فروغى کيست
آن که افتد ز چشم جانانش
نظرات نوشته شده