شماره ٤١٣: با رقيب آمدى به محفل من

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
با رقيب آمدى به محفل من
برق غيرت زدى به حاصل من
جان به آسانى از غمت دادم
وز تو آسان نگشت مشکل من
جانم از تن سفر نمى کردى
گر نمى رفتى از مقابل من
کينم انداختند در دل تو
مهرت آميخت در دل من
تشنه آب زندگى بودم
خاک مى خانه گشت منزل من
شوق زخم دگر به جان دارد
دل مجروح نيم بسمل من
خنجرى زد به سينه ام قاتل
که فزون ساخت حسرت دل من
قابل تيغ او شدم آخر
کار خود کرد بخت مقبل من
مى دهد جان فروغى از سر شوق
هر که بيند جمال قاتل من



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید