شماره ٢٢٣: خاکم به ره آن بت چالاک نکردند

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خاکم به ره آن بت چالاک نکردند
فرياد که کشتندم و در خاک نکردند
من طايفه اى بر سر آن کوى نديدم
کز دست غمش جامه جان چاک نکردند
من باک ندارم مگر از بى بصرانى
کانديشه از آن غمزه بى باک نکردند
قومى به وصالش نتوانند رسيدن
کز تير دعا رخنه در افلاک نکردند
فرداى قيامت به چه رو سر زند از خاک
خلقى که در آن حلقه فتراک نکردند
شستند به درياى محبت تن ما را
ليک از رخ ما گرد غمش پاک نکردند
المنة لله که بمردند گروهى
کز عشق تو جان دادم، ادراک نکردند
غم دست برآورد مگر باده فروشان
امشب به قدح آب طربناک نکردند
کارى که غمش با دل من کرد فروغى
از برق فروزنده به خاشاک نکردند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید