شماره ٢٤٥: هر جا حديث حسن تو تقرير مى کنند

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر جا حديث حسن تو تقرير مى کنند
آيات رحمت است که تفسير مى کنند
يارب چه صورتى تو که در کارگاه چشم
مردم همى خيال تو تصوير مى کنند
هر خواب فتنه خيز که بينند مردمان
آن را به چشم مست تو تعبير مى کند
خون مى چکد ز خامه خونين دلان شوق
چون نامه فراق تو تحرير مى کنند
دل بسته ام به زلف تو زيرا که عاقلان
ديوانه را به حلقه زنجير مى کنند
خرسندم از خرابى دل زان که عاقبت
ويران سراى عشق تو تعمير مى کنند
در صيدگاه عشق همه زخم کارى است
اول ترحمى که به نخجير مى کنند
عشقم کشيده بر سر ميدان لشکرى
کز غمزه کار خنجر و شمشير مى کنند
ملکى که در تصرف شاهان نيامده
ترکان به يک مشاهده تسخير مى کنند
کارى که از کمند نيايد، سهى قدان
از حلقه حلقه زلف گره گير مى کنند
شاهان همه اسير بتان سياه چشم
اين آهوان نگر که چه با شير مى کنند
مژگان او به جان فروغى کجا رسد
کى لاشه را نشان چنين تير مى کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید