شماره ٢٧٣: بسته زلف تو شوريده سرانند هنوز

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بسته زلف تو شوريده سرانند هنوز
تشنه لعل تو خونين جگرانند هنوز
ساقيا در قدح باده چه پيمودى دوش
که حريفان همه در خواب گرانند هنوز
حال عشاق تو گلهاى گلستان دانند
که به سوداى رخت جامه درانند هنوز
از غم سينه سيمين تو اى سيمين ساق
سنگ بر سينه زنان سيم برانند هنوز
نه همين مات جمال تو منم کز هر سو
واله حسن تو صاحب نظرانند هنوز
کاش برگردى از اين راه که ارباب اميد
در گذرگاه تو حسرت نگرانند هنوز
هيچ کس را نرسد دعوى آزادى کرد
که همه بنده زرين کمرانند هنوز
همت ما ز سر هر دو جهان تند گذشت
ديگران قيد جهان گذرانند هنوز
کامى از ماهوشان هيچ فروغى مطلب
کز سر مهر به کام دگرانند هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید