شماره ٢١٤: مى فروشان آن چه از صهباى گلگون کرده اند

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
مى فروشان آن چه از صهباى گلگون کرده اند
شاهدان شهر ما از لعل ميگون کرده اند
مى پرستان ماجرا از حسن ساقى کرده اند
تنگ دستان داستان از گنج قارون کرده اند
در جنون عاشقى مردان عاقل، ديده اند
حالتى از من که صد رحمت به مجنون کرده اند
از بلاى ناگهان آسوده خاطر گشته ام
تا مرا آگاه از آن بالاى موزون کرده اند
من نه تنها بر سر سوداى او افسانه ام
هوشمندان را از اين افسانه افسون کرده اند
جوى خون از چشم مردم مى رود بى اختيار
بس که دل را در غمش سرچشمه خون کرده اند
حال من داند غلامى کاو به جرم بندگى
خواجگانش از سراى خويش بيرون کرده اند
خلق را از لعل ميگون تو مستى داده اند
عقل را از چشم فتان تو مفتون کرده اند
مرغ دل در سينه ام امشب فروغى مى تپد
لشکر ترکان مگر قصد شبيخون کرده اند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید