شماره ١٣٨: هم به حرم هم به دير بدر دجا ديدمت

غزلستان :: فروغی بسطامی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هم به حرم هم به دير بدر دجا ديدمت
تا نظرم باز شد در همه جا ديدمت
سينه برافروختم، خانه فروسوختم
ديده به خود دوختم، عين خدا ديدمت
دل چو نهادم به مرگ، عمر ابد دادى ام
خو چو گرفتم به درد، محض دوا ديدمت
ز آتش لب تشنگى رفت چو خاکم به باد
خضر مسيحا نفس، آب بقا ديدمت
از خط عنبرفروش مردفکن خواندمت
وز لب پيمانه نوش هوش ربا ديدمت
بنده عاصى منم خواجه مشفق تويى
زان که به مزد خطا، گرم عطا ديدمت
چشم فروغى نديد چون تو غزالى که من
هم به ديار ختن هم به ختا ديدمت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید