غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
غزليات - بخش نهم بيدل دهلوی
غزلستان
::
بيدل دهلوی
شماره ١: دل چيست که بى روى تو از درد طپيدن
شماره ٢: دلرا بباد داديم آه از نظر گشودن
شماره ٣: دل روشن چه لازم تيره از عرض هنر کردن
شماره ٤: دل گر نه داغ عشق فروزد کباب کن
شماره ٥: دمى زعبرت اگر خم کند حيا گردن
شماره ٦: دورى مقصد دميد از سرکشيدنهاى من
شماره ٧: دهر طوفان دارد از طبع جنون پيماى من
شماره ٨: رساند عمر بجائى دل از وفا کندن
شماره ٩: رسانده است به آن انجمن زما نرسيدن
شماره ١٠: روانى نيست محو جلوه را بى آب گرديدن
شماره ١١: رهت سنگى ندارد اى شرر وجد رهائى کن
شماره ١٢: زان تغافلگر چرا ناشاد بايد زيستن
شماره ١٣: زبس محو است نقش آرزوها در کنار من
شماره ١٤: زپا بوسش بهار حيرت جاويد سامان کن
شماره ١٥: زپرده آئى اگر از قباى تنگ برون
شماره ١٦: زخوددارى نفس ميزد تب و تاب چراغ من
شماره ١٧: زره هوس بنتوکى رسم نفسى زخود نرميده من
شماره ١٨: زسجده بيخبرى تا کى انفعال جبين
شماره ١٩: زشوخى تا قدح ميگيرد آن بيداد مست من
شماره ٢٠: زهى بشوخى بهار نازت شکسته رنگ غرور امکان
شماره ٢١: سجده خواريست آب رو پى نان ريختن
شماره ٢٢: سخت جانى هر کجا آيد بعرض امتحان
شماره ٢٣: سراغ دل نخواهى از من ديوانه پرسيدن
شماره ٢٤: سر بزير تيغ و پا بر خار بايد تاختن
شماره ٢٥: سر طره ئى بهوا فشان ختنى زمشک تر آفرين
شماره ٢٦: سرمايه اظهار بقا هيچکسى کن
شماره ٢٧: سوخت چون موج گهربال طپيدن هاى من
شماره ٢٨: سوخته لاله زار من رفته گل از کنار من
شماره ٢٩: شکست حادثه بر ما نيافت دست کمين
شماره ٣٠: ندارد موج جز طومار رمز بحر واکردن
شماره ٣١: شکست رنگ که بود آبيار اين گلشن
شماره ٣٢: شمع صفت ديدنى است عجز جنون زاى من
شماره ٣٣: صبحست ازين مرحله ياس بدر زن
شماره ٣٤: صف حرص و هوا در هم شکستى کج گلاهى کن
شماره ٣٥: صفا گل کرده ئى تا کى غبار رنگى نشکستن
شماره ٣٦: صفاى دل بچراغ بقا دهد روغن
شماره ٣٧: صورت اظهار معنى نيست محتاج بيان
شماره ٣٨: ظلمست بتشويش دل اقبال نمودن
شماره ٣٩: عجز ما جولانگر تدبير نتوان يافتن
شماره ٤٠: عرق دارد عنان احتياج بى نقاب من
شماره ٤١: عرقها دارد آنشمع حيا ليک از نظر پنهان
شماره ٤٢: عمرها در پرده بود اسرار وهم ما و من
شماره ٤٣: غرور خودنمائى تا کنيم از يکدگر پنهان
شماره ٤٤: غم تلاش مخور عجز را مقدم کن
شماره ٤٥: غنيمت گير چون آينه محوشان خود بودن
شماره ٤٦: فلک چه نقش کشد صرف بند و بست جبين
شماره ٤٧: فلک نه بست ره صبح لاابالى من
شماره ٤٨: قد خم گشته را تا ميتوانى وقف طاعت کن
شماره ٤٩: کار آسانى مدان تاج کمر برداشتن
شماره ٥٠: گر باين ساز است دور از وصل جانان زيستن
شماره ٥١: گر باين واماندگى مطلق عنان خواهم شدن
شماره ٥٢: گر بخون مشتاقان تيغ او کشد گردن
شماره ٥٣: گرچه جز ذکرت نميگنجد حديثى در زبان
شماره ٥٤: گر حنا بر خاکپايت جبهه سا خواهد شدن
شماره ٥٥: کرد حرف بى نشانم عالمى راتر زبان
شماره ٥٦: گرد وحشت بسکه بر هم چيده است اجزاى من
شماره ٥٧: گر زبزم آن بت ساقى لقب آيد بيرون
شماره ٥٨: گر قناعت را توانى داد سامان نگين
شماره ٥٩: گر گدا دست طمع دزدد زهم در آستين
شماره ٦٠: کس چو شمع من نبوده است آشناى سوختن
شماره ٦١: گشاد چشمى نشد نصيبم بسير نيرنگ اين دبستان
شماره ٦٢: گل نشو و نما چندان شکست ياس چيد از من
شماره ٦٣: گلفروش از پرتو شمع من است اين انجمن
شماره ٦٤: گلى که کس نشد آينه اش مقابل او من
شماره ٦٥: کى شود و هم تعلق مانع وارستگان
شماره ٦٦: ما راز بار هستى تا کى غم خميدن
شماره ٦٧: ما و نگاه شرمگين از تگ و تاز دوختن
شماره ٦٨: مجو از ناله ام تاب نفس در سينه دزديدن
شماره ٦٩: محيط جلوه او موج خيز است از سراب من
شماره ٧٠: منفعل خلق را ناز صنم داشتن
شماره ٧١: موج خونم هر قدر طوفان نما خواهد شدن
شماره ٧٢: ميروم هر جا بذوق عافيت اندوختن
شماره ٧٣: ندارد ساز صحبت ها بساط عافيت چيدن
شماره ٧٤: نسزد زجوهر فطرتت بجنون شبهه و شک زدن
شماره ٧٥: نشاند عجزم بر آستانى که محوم از جيب تا بدامن
شماره ٧٦: نفس عمارت دل دارد و شکستنشست اين
شماره ٧٧: بيامد کوشش بيحاصل گردون بکار من
شماره ٧٨: نيست ممکن واژگونيهاى طالع بيش ازين
شماره ٧٩: وارستگى زحسن دگر ميدهد نشان
شماره ٨٠: هر چند نيست بى سبب از غم گريستن
شماره ٨١: همچو بوى گل زبس بى پرده است احوال من
شماره ٨٢: همنعان آهم آشوب جهان خواهم شدن
شماره ٨٣: هوسها ميدمد زين باغ جوش گل تماشا کن
شماره ٨٤: هوئى کشيد کلک قيامت صرير من
شماره ٨٥: ياد ابروى کجى زد بدل ما ناخن
شماره ٨٦: از بسکه ضعف طاقت بوسيد روى زانو
شماره ٨٧: اى پرفشان گرد نفس چندى شرار سنگ شو
شماره ٨٨: اى بسمل طلب پى خون چکيده رو
شماره ٨٩: اى بيخبر بدرد دل ما رسيده رو
شماره ٩٠: اى زعنايت آشکار شخص تو و مثال تو
شماره ٩١: اى فکر نازکت را شبهت کمينى از مو
شماره ٩٢: باز چو صبح کرده ام تحفه بارگاه تو
شماره ٩٣: باين موهوميم يارب که کرد آينه دار او
شماره ٩٤: پر نارساست سعى تحير کمند او
شماره ٩٥: بسکه رشک قامت او سوخت سر تا پاى سرو
شماره ٩٦: بسکه ياد قامتت بر باد داد اجزاى سرو
شماره ٩٧: به پيرى هم نيم غافل زعشق آنکمان ابرو
شماره ٩٨: به پيکرم شکن پوست کوچه داده بهر سو
شماره ٩٩: تبسم تا چه گل ريزد زلعل ميفروش او
شماره ١٠٠: چو سرشک بى سر و پائيم قدمى نزد بهواى تو
شماره ١٠١: دل آب گشت و نيست اميد نگاه ازو
شماره ١٠٢: دل بسمليست کز طپش بى نشان او
شماره ١٠٣: دل هم نبرد ره بدر کبرياى تو
شماره ١٠٤: دل هوش باخته جمع شد زفسون موسى و طور تو
شماره ١٠٥: رفتى زدل نشست بخون در قفاى تو
شماره ١٠٦: زين بزم شکل ساز نگر يا نوا شنو
شماره ١٠٧: سر نقش پا به بلندئى برسد زشکوه خرام او
شماره ١٠٨: طبعى که شد طرب اثر نوشخند او
شماره ١٠٩: گاه روى بر خاکم گاه جبه بر زانو
شماره ١١٠: کجائى اى جنون ويرانه ات کو
شماره ١١١: گر از موج گهر نشنيده ئى رمز خروش او
شماره ١١٢: کو عبرت آگهى که بتحقيق راه او
شماره ١١٣: لباس کعبه پوشيد از خط مشکين عذار او
شماره ١١٤: ما غربت آشيانيم اى بلبلان وطن کو
شماره ١١٥: من سنگدل چه اثر برم زحضور ذکر دوام او
شماره ١١٦: منفعلم بر که برم حاجت خويش از بر تو
شماره ١١٧: مه نو مينمايد امشبم از آسمان ابرو
شماره ١١٨: نامنفعلى گريه کن و چون مژه تر شو
شماره ١١٩: نقاش تا کشد اثر ناتوان او
شماره ١٢٠: نميگويم بعشرتگاه مجنون جهد پيما رو
شماره ١٢١: نميگويم قيامت جوش زن يا شور طوفان شو
شماره ١٢٢: هر چند دورم از چمن جلوه گاه او
شماره ١٢٣: همچون نفس به آينه دل رسيده رو
شماره ١٢٤: امروز کيست مست تماشاى آينه
شماره ١٢٥: اى باوج قدس فرش آستان انداخته
شماره ١٢٦: اى تماشايت چمن پرور بچشم آينه
شماره ١٢٧: بتو نقش صحبت ما چقدر بجا نشسته
شماره ١٢٨: بدست تيغ تو تا خون من حنا بسته
شماره ١٢٩: برارد گرم آتش دل زبانه
شماره ١٣٠: برشته ات اثر وهم مدعاست گره
شماره ١٣١: بر شعله تا چند نازيدن کاه
شماره ١٣٢: پرتوت هر جا بپردازد کنار آينه
شماره ١٣٣: پرى ميفشان اى تعلق بهانه
شماره ١٣٤: بسکه ميجوشد ازين درياى حسرت حب جاه
شماره ١٣٥: بسکه ما را بر آن لقاست نگاه
شماره ١٣٦: بغبار اين بيابان نه نشان پا نشسته
شماره ١٣٧: بوى وصلى هست در رنگ بهار آينه
شماره ١٣٨: تا بشوخى نشکد زمزمه ساز نگاه
شماره ١٣٩: تار پيراهن حياست نگاه
شماره ١٤٠: چيست گردون کاينقدر در خلق غوغا ريخته
شماره ١٤١: حيرت حسن که زد نشتر بچشم آينه
شماره ١٤٢: خلقيست محو خود بتماشاى آئينه
شماره ١٤٣: داد عجز ما ندهد سعى هيچ مشغله
شماره ١٤٤: در شکنج عزت اند ارباب جاه
شماره ١٤٥: در محيطى کز فلک طرح حباب انداخته
شماره ١٤٦: زد عرق پيمانه حسنى ساغر اندر آينه
شماره ١٤٧: زينچمن در کف ندارد غنچه دل جز گره
شماره ١٤٨: عالم و اين تردماغيهاى جاه
شماره ١٤٩: غبار خط زلعل او برنگى سر بر آورده
شماره ١٥٠: غبارم برنميخيزد ازين صحراى خوابيده
شماره ١٥١: گر نفس چيند باين فرصت بساط دستگاه
شماره ١٥٢: گر دهد رنگ تماشاى تو پرواز نگاه
شماره ١٥٣: نديدم در غبار ودود اين صحراى خوابيده
شماره ١٥٤: ننگ دنيا برندارد همت معنى نگاه
شماره ١٥٥: نه پندارى همين روز و شب از هم سر برآورده
شماره ١٥٦: نيست خاموشى بکار شمع محفل جز گره
شماره ١٥٧: نيست محروم تماشا جوهر اندر آينه
شماره ١٥٨: وهم شهرت بهانه ايم همه
شماره ١٥٩: آسوده است شوق زدل پيش نگذرى
شماره ١٦٠: آفت ايجاد است طبع از دستگاه خودسرى
شماره ١٦١: آه که با دلم نه بست عهد وفاق الفتى
شماره ١٦٢: ازين نه منظر نيرنگ تا برتر زنم جوشى
شماره ١٦٣: افتاده ام براهت چون اشک بيروانى
شماره ١٦٤: افسانه وفائى اگر گوش کرده ئى
شماره ١٦٥: اگر با پاى سروى سعى آهم رهبرى کردى
شماره ١٦٦: اگر جانى و گر جسمى سراب مطلب مائى
شماره ١٦٧: اگر سير زمين دارى و گر افلاک مى بينى
شماره ١٦٨: الهى سخت بى برگم بساز طاعت اندوزى
شماره ١٦٩: اى امل آورده فطرت را چه رسوا کرده ئى
شماره ١٧٠: اى آنکه رمز اخفا با صد ترانه گفتى
شماره ١٧١: اى بيخبر بکوش که مرد خدا شوى
شماره ١٧٢: اى جگر خون کن پوشيده و پيدا چه بلائى
شماره ١٧٣: اى سعى نگون زين دشت در سرچه هوا دارى
شماره ١٧٤: اى شيخ به تدبير امل بيهده حرفى
شماره ١٧٥: اى گشاد و بست مژگانت معماى پرى
شماره ١٧٦: اى که در دير و حرم مست کرم مى آئى
شماره ١٧٧: اى لعبت تحير نور چه آفتابى
شماره ١٧٨: اين چه طاوسى ناز است که اندوخته ئى
شماره ١٧٩: اى نفس مايه درين عرصه چه پرداخته ئى
شماره ١٨٠: اى نم اشک هوس مايل مژگان نشوى
شماره ١٨١: اى هوش سخت داغيست ياد بهار طفلى
شماره ١٨٢: باز آمد در چمن ياد از صفير بلبلى
شماره ١٨٣: بازم بجنون زد هوس طرح زمينى
شماره ١٨٤: باين تمکين خرامت فتنه در خوابست پندارى
شماره ١٨٥: بجلوه تو نگه راز حيرت اظهارى
شماره ١٨٦: بخاک نااميدى نيست چون من خفته در خونى
شماره ١٨٧: بدل دارم چو شمع از شعله هاى آه سامانى
شماره ١٨٨: بذوق عافيت اى ناله تا کى در جگر پيچى
شماره ١٨٩: بر اوج بى نيازى اگر وارسيده ئى
شماره ١٩٠: بر خود مشکن تا همه تن رنگ نگردى
شماره ١٩١: برداشتن دل ز جهان کر دگرانى
شماره ١٩٢: برون تاز است حسن بى مثال از گرد پيدائى
شماره ١٩٣: بر هر گلى دميده است افسون آرزوئى
شماره ١٩٤: بس که بى روى تو خجلت کرد خرمن زندگى
شماره ١٩٥: بس که گرديد آبيار ما ز پا افتادگى
شماره ١٩٦: بطبع مقبلان يا رب کدورت را مده راهى
شماره ١٩٧: بعجز کوش ز نشو نما چه ميجوئى
شماره ١٩٨: بعزم بسملم تيغ که دارد ميل عريانى
شماره ١٩٩: بغبار عالم جستجو ز چه ياس خسته نشسته ئى
شماره ٢٠٠: بگرد سرمه خفتن تا کى از بيداد خاموشى
شماره ٢٠١: بگلزارى که آن شوخ چمن پيکر کند بازى
شماره ٢٠٢: بسا و من غلو دارد دنى تا فطرت عالى
شماره ٢٠٣: بمکتب هوس از کيف و کم چه فهميدى
شماره ٢٠٤: به ناقوسى دل امشب از جنون خورده است پهلوئى
شماره ٢٠٥: پوچست قماش تو باظهار تلافى
شماره ٢٠٦: زين ما و من انديشه تحقيق که دارد
شماره ٢٠٧: بوحشت برنمى آيم زفکر چشم جادوئى
شماره ٢٠٨: بوحشت نگاهى چه خو کرده ئى
شماره ٢٠٩: بوضع غربتم منظور بيتابيست آرامى
شماره ٢١٠: بهار آندل که خون گردد بسوداى گل روئى
شماره ٢١١: بهار است اى ادب مگذار از شوق تماشائى
شماره ٢١٢: به شهرت زد اقبال خلق از تباهى
شماره ٢١٣: به نمو سرى ندارد گل باغ کبريائى
شماره ٢١٤: بهستى از گداز انفعالم نيست تسکينى
شماره ٢١٥: بياس هم نپسنديد ننگ بيکارى
شماره ٢١٦: به يمن سبقت جهد از هزار قافله گيرى
شماره ٢١٧: بيتو دل در سينه ام دارد جنون افسانه ئى
شماره ٢١٨: بيخبر از خود مگذر جانب دل هم نظرى
شماره ٢١٩: پير و تسليم باش آخر بجائى ميرسى
شماره ٢٢٠: تا چند کشد دل الم بيهده کوشى
شماره ٢٢١: تا چند ناز غاره و رنج حنا کشى
شماره ٢٢٢: تا کجا آنجلوه در دلها کشد ميدان سرى
شماره ٢٢٣: تا محرم طبيعت بلبل نميشوى
شماره ٢٢٤: تبسم از لبت چون موج در گوهر کند بازى
شماره ٢٢٥: تبسم قابل چاکى نشد ناموس عريانى
شماره ٢٢٦: تمثال خياليم چه زشتى چه نکوئى
شماره ٢٢٧: تنش را پيرهن چون گل دميد افسون عريانى
شماره ٢٢٨: تو با اين پنجه نازک چه لازم رنگها بندى
شماره ٢٢٩: جز عافيتم نيست بسوداى تو ننگى
شماره ٢٣٠: چند پيچد بر من بيدست و پا افتادگى
شماره ٢٣١: چو بوى گل زچه افسردگى مقيد رنگى
شماره ٢٣٢: چو چينى شدم محو نازک ادائى
شماره ٢٣٣: چو قارون ته خاک اگر رفته باشى
شماره ٢٣٤: چو محو عشق شدى رهنما چه ميجوئى
شماره ٢٣٥: چو من بدامگه عبرت اوفتاده کمى
شماره ٢٣٦: چون صبح دارم از چمنى رنگ جسته ئى
شماره ٢٣٧: جهان کورانه دارد سعى نخچيرى بتاريکى
شماره ٢٣٨: جهد کن تا نروى بر اثر نيک و بدى
شماره ٢٣٩: چه دارم در نفس جز شور عمر رفته از يادى
شماره ٢٤٠: چه دولت است نشاط تجدد اندوزى
شماره ٢٤١: چه شد آستان حضور دل که تو رنج دير و حرم کشى
شماره ٢٤٢: چه غافلى که زمن نام دوست ميپرسى
شماره ٢٤٣: چه لازم است درين عرصه عجز کيش برائى
شماره ٢٤٤: چه معنى بيانى چه لفظ آشنائى
شماره ٢٤٥: چه ميشد گر نميزد اينقدر رنج نفس هستى
شماره ٢٤٦: حبابت ساغر و با بحر طوفان پيش مى آئى
شماره ٢٤٧: حيرت قفسم کو اثر عجز و رسائى
شماره ٢٤٨: خشم را آينه پرداز ترحم کرده ئى
شماره ٢٤٩: خطابم ميکند امشب چمن دربار پيغامى
شماره ٢٥٠: خطا پر است مباش اى براستى عارى
شماره ٢٥١: خوش آن ساعت که چون تمثال از آينه فردى
شماره ٢٥٢: خوشست از دور نذر محفل هم صحبتان بوسى
شماره ٢٥٣: خيالت هر کجا تمهيد راحت پرورى کردى
شماره ٢٥٤: خيالش برنمى تابد شعور اى بيخودى جوشى
شماره ٢٥٥: دارد بمن دلشده امشب سر جنگى
شماره ٢٥٦: در آن محفل که الفت قابل زانوست پيشانى
شماره ٢٥٧: در پرده هر رنگ کمين کرده شکستى
شماره ٢٥٨: در دل زد خيال پرتو مهرت سحرگاهى
شماره ٢٥٩: در دلى اما بقصد اشکم افسون ميکنى
شماره ٢٦٠: در زندگى نگشتيم منظور آشنائى
شماره ٢٦١: در گرفته است زمين تا بفلک بى سروپائى
شماره ٢٦٢: درين محفل که پيدا نيست رنگ حسن مقصودى
شماره ٢٦٣: درين حديقه نه ئى قدردان حيرانى
شماره ٢٦٤: درين مکتب که با آن طفل بازيگر کند بازى
شماره ٢٦٥: درين ويرانه بى سعى قناعت وانشد جائى
شماره ٢٦٦: دلت فسرد جنون کز آشيانه برائى
شماره ٢٦٧: دلدار قدح بر کف ما مرده زمخمورى
شماره ٢٦٨: دمى که عجز شود دستگاه بيکارى
شماره ٢٦٩: دور از بساط وصل تو مائيم و ديده ئى
شماره ٢٧٠: دوستان اين خاکدان چون من ندارد ديگرى
شماره ٢٧١: ديده ئى داريم محو انتظار مقدمى
شماره ٢٧٢: رفتى چو مى از ساغر و ديگر ننشستى
شماره ٢٧٣: رمى بيتابى ئى تغيير رنگى گردش حالى
شماره ٢٧٤: زاستغنا نگشتى مايل فرياد قربانى
شماره ٢٧٥: زبسکه کرد تصور نگاه مژگانى
شماره ٢٧٦: زير پيراهن برون آبى شکوهى نيست عريانى
شماره ٢٧٧: زچه ناز بال دعوى بفلک گشاده باشى
شماره ٢٧٨: زخويش رفته اتم اما نرفته ام جائى
شماره ٢٧٩: زدستگاه مبر زحمت گرانجانى
شماره ٢٨٠: زعريانى جنون ما نشد مغرور سامانى
شماره ٢٨١: زغرور شمع و رعونتش همه جاست آفت روشنى
شماره ٢٨٢: زنيرنگ خيال طفل شوخ شعله در چنگى
شماره ٢٨٣: زين گلستان نيستم محتاج دامن چيدنى
شماره ٢٨٤: سبک ساريست هر گه در نظرها بيدرنگ آئى
شماره ٢٨٥: سجده بنيادى بساز اى جبهه با افتادگى
شماره ٢٨٦: سرشکم صد سحر خنديد و پيدا نيست تأثيرى
شماره ٢٨٧: شب چشم نيم مستش واشد زخواب نيمى
شماره ٢٨٨: شده عمرها که نشانده ام بکمين اشک چکيده ئى
شماره ٢٨٩: شرر کاغذى آرايش دکان نکنى
شماره ٢٩٠: شور گم گشتيم ز دبدر رسوائى
شماره ٢٩١: شهيدان وفا را درس ديداريست پنهانى
شماره ٢٩٢: صد رنگ نقش بستيم در ياد گل جبينى
شماره ٢٩٣: عبث اى دشمن تحقيق دل از وسوسه خستى
شماره ٢٩٤: عبث چون چشم قربانى و بال مرد و زن بردى
شماره ٢٩٥: عالمى بر باد رفت از سعى بى پا و سرى
شماره ٢٩٦: عرق ريز خجالت ميگدازد سعى بيتابى
شماره ٢٩٧: عمر سبک عنان کجاست از نظرم تو ميروى
شماره ٢٩٨: عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگى
شماره ٢٩٩: عمريست همچون مژگان از درد ناتوانى
شماره ٣٠٠: عنانم گر نگيرد خاطر آينه سيمائى
شماره ٣٠١: غبارم ميکشد محمل بدوش ناله دردى
شماره ٣٠٢: غبار هوش طومان دارد اى مستى جنون تازى
شماره ٣٠٣: فريبم ميدهد آسودگى اى شوق تدبيرى
شماره ٣٠٤: قدح از شوق لعلت چشم بيخوابست پندارى
شماره ٣٠٥: قدح پيماى زخمم در هواى آب پيکانى
شماره ٣٠٦: گاه گل گاه چمن گاه هوا ميگردى
شماره ٣٠٧: کجا خلوت و انجمن ديده ئى
شماره ٣٠٨: کرد شبنم را بخورشيد آشنا افتادگى
شماره ٣٠٩: گر از گوهر کمرسازى و گر دستارى زرپيچى
شماره ٣١٠: گر بگردن ميکشى گردن و گر در سجده ئى
شماره ٣١١: گر درين قحط سرايت نکند نان مددى
شماره ٣١٢: گرفتم شوخيت با شور صد محشر کند بازى
شماره ٣١٣: گر نيست در اين ميکده ها دور تمامى
شماره ٣١٤: گر همه رفتى چو ماه از چرخ برتر سجده ئى
شماره ٣١٥: گر يکمژه چون چشم فراهم شده باشى
شماره ٣١٦: گه برو ميدوى گاه بسر مى آئى
شماره ٣١٧: که کشيد دامن فطرتت که بسير ما و من آمدى
شماره ٣١٨: کيستم من نفس سوخته ئى منجمدى
شماره ٣١٩: کيسه پرداز خيال شادى و غم رفته ئى
شماره ٣٢٠: کيم من شخص نوميدى سرشتى عبرت ايجادى
شماره ٣٢١: ما رانه غروريست نه فرى نه کلاهى
شماره ٣٢٢: مائيم و دلى سر ورق بى سروپائى
شماره ٣٢٣: مائيم و گرد هستى حرمان دميده ئى
شماره ٣٢٤: مباش سايه صفت مرده تن آسانى
شماره ٣٢٥: محو بودم هر چه ديدم دوش دانستم توئى
شماره ٣٢٦: مزد تلاشم برهت ديده ندارد گهرى
شماره ٣٢٧: مژه وارى زخواب ناز جستى
شماره ٣٢٨: مژه بهم نزنى آينه بزنگ نگيرى
شماره ٣٢٩: معراج ماست پستى اقبال ما زبونى
شماره ٣٣٠: مشکل از هرزه دوى جز به تب و تاب رسى
شماره ٣٣١: مکش رنج تأمل گر زيان خواهى و گر سودى
شماره ٣٣٢: من و ديوانه خو طفلى که هر جا سر کند بازى
شماره ٣٣٣: مى جام قناعت اگر بچشمى المى زجنون هوس نکشى
شماره ٣٣٤: نبرى گمان که يعنى بخدا رسيده باشى
شماره ٣٣٥: ندارد ساز اين محفل مخالف پرده آهنگى
شماره ٣٣٦: نشد آينه کيفيت ما ظاهر آرائى
شماره ٣٣٧: نشد حجاب خيالم غبار جسمانى
شماره ٣٣٨: که دم زند زمن و ما دمى که ما تو نباشى
شماره ٣٣٩: نفس در طلب سوختى دل نديدى
شماره ٣٤٠: نقش ما شد و بال يک تائى
شماره ٣٤١: نگه از مستى چشم تو با ساغر کند بازى
شماره ٣٤٢: نميباشد چو من در کسوت تجريد عريانى
شماره ٣٤٣: نميباشد دل مايوس بى کيفيت نازى
شماره ٣٤٤: نميدانم زگلزارش چه گل چيده است حيرانى
شماره ٣٤٥: نميگنجم بعالم بسکه از خود گشته ام فانى
شماره ٣٤٦: نه با صحرا سرى دارم نه با گلزار سودائى
شماره ٣٤٧: نه نفس تربيتم کرد و نه دامان مددى
شماره ٣٤٨: نياز جلوه دارم حيرت آينه پروردى
شماره ٣٤٩: کيم من از نصيب عالم اظهار مايوسى
شماره ٣٥٠: ياد باد آن کز تبسم فيض عامى داشتى
شماره ٣٥١: يک تار مو گر از سر دنيا گذشته ئى