شماره ٢١٦: به يمن سبقت جهد از هزار قافله گيرى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
به يمن سبقت جهد از هزار قافله گيرى
برنگ موج گهر گر پى يک آبله گيرى
بعلم و فن تگ و تاز نفس چه فايده دارد
جز اينقدر که عدم تا وجود فاصله گيرى
حيا خوشست زبرگ عدم بفرصت هستى
بيکقدم سفر آخر چه زاد و راحله گيرى
به محفليکه بود دور جام و جلوه ساقى
چو زاهد از چه هوس کنج خلوت و چله گيرى
فتاده خلق مقيد بدامگاه تعين
تو هم اسير خودى عبرت از چه سلسله گيرى
زفکر مدحت ابناء روزگار حذر کن
که بدتر از لگد است آنچه زين خران صله گيرى
دلت به کينه مينباز تا فساد نزايد
چه مردى است که بار زنان حامله گيرى
نشسته هر نفس آماده هزار شکايت
گرفتن در لب به که دامن گله گيرى
زموج کف بگهر ختم کن تردد دنيا
سزد که يکدلى از روزگار ده دله گيرى
صفاى آينه دل گشود کام نهنگست
فرو برى دو جهان گر عيار حوصله گيرى
قضا چه صور دميده است در مزاج تو (بيدل)
که از نفس زدنى کوه را بزلزله گيرى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید