شماره ٢٣٨: جهد کن تا نروى بر اثر نيک و بدى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
جهد کن تا نروى بر اثر نيک و بدى
که خضر نيز درين باديه دام است و ددى
تا گلستان تو در سبزه خط گشت نهان
ديده ئى نيست که چون لاله ندارد رمدى
داغها در دل خون گشته مهيا دارم
کرده ام نذر وفاى تو پر از گل سبدى
جان چه باشد که توان نذر توام انديشيد
اينقدر تحفه نيرزد بقبولى وردى
عافيت دوستى و پرورش هوش خطاست
نيست در محفل تحقيق چو مى با خردى
ناصحا از دمت افسرد چراغ دل ما
کاش از توبه کند مرگ کنار لحدى
جوهرى لازم تيغست چه پيدا چه نهان
ابروى ظلم تهى نيست زچين جسدى
رونق جاه گر از اطلس و ديبا باشد
صيقل آينه ماست غبار نمدى
همره قافله اشک تو هم راهى باش
که به از لغزش پا نيست بمقصد بلدى
همه جا داغ گدائى نتوان شد (بيدل)
خجلم بيشتر از هر که ندارم مددى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید