شماره ٢٤٤: چه معنى بيانى چه لفظ آشنائى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
چه معنى بيانى چه لفظ آشنائى
رسائى مدان تا زخود برنيائى
چو رو يابد آئينه بيحيائى
شود جوهر آراى دندان نمائى
چه مقدار آرايش خنده دارد
کف خاک و آنگه دماغ خدائى
متن بر غرورى که مانند آتش
روى شعله ئى چند و خاکستر آئى
نفس مايه را ميکشد لاف هستى
برسوائى بى زر و ميرزائى
فلک غم ندارد زآه ضعيفان
چه پروا هدف را زتير هوائى
در آئينه هوش ما زنگ غفلت
نهفت است چون فسق در پارسائى
بدرد سر تهمت سر کشيها
من و عافيت صندل جبهه سائى
چو ريزد پر و بال من از طپيدن
شکست قفس را شود موميائى
سخن کردطوفانى انفعالم
شنا داد ساز مراتر صدائى
قناعت کند مرکز آبرويت
شود قطره گوهر بصبرآزمائى
اگر کشتى آسمان غرق گردد
قلندر ندارد غم ناخدائى
درين انجمن غير عبرت چه دارد
غرور نى و خجلت بوريائى
بهستى من و ما ضروريست (بيدل)
نفس نيست جز مايه خودستائى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید