شماره ١٢٧: بتو نقش صحبت ما چقدر بجا نشسته

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
بتو نقش صحبت ما چقدر بجا نشسته
تو بناز و ما در آتش تو بخواب و ما نشسته
سر و برگ جرأت دل بادب چرا نسوزد
که سپند هم به بزمت زطپش جدا نشسته
چه قيامتست يارب بجهان بى نيازى
که زغيب تا شهادت همه جا گدا نشسته
چه نهان چه آشکارا نبرى خيال وحدت
که زديده تا دل اينجا همه ما سوى نشسته
مرو اى نگه بگلشن که بروى هر گل آنجا
زهجوم چشم شبنم عرق حيا نشسته
چو عدو زند دو زانو نخورى فريب عجزش
که بقصد جان تفنگى بسر دو پا نشسته
همه امشب مهيا تو در انتظار فردا
نکنى که نقش و همت زامل کجانشسته
برهى که برق تا زان همه نقش پاى لنگند
بکجا رسيده باشم من بيعصا نشسته
بهزار خون طپيدم که بآبله رسيدم
چقدر بلند چيند سر زير پا نشسته
هوس کلاه شاهى زسرت برآر (بيدل)
بچه نازد استخوانى که برو هما نشسته



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید