شماره ١٩٧: بعجز کوش ز نشو نما چه ميجوئى

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
بعجز کوش ز نشو نما چه ميجوئى
بخاک ريشه تست از هوا چه ميجوئى
دل گداخته اکسير بى نيازيهاست
گداز درد طلب کيميا چه ميجوئى
سراغ قافله عمر سخت ناپيداست
ز رهگذار نفس نقش پا چه ميجوئى
بهر چه طرف کنندت رضا غنيمت دان
ز کارگاه فنا و بقا چه ميجوئى
بفکر خلق متن هرزه سعى جهل مباش
محيط ناشده زين موج ها چه ميجوئى
محيط شرم بقدر عرق گهر دارد
هنوز آب نه ئى از حيا چه ميجوئى
بدامگاه جسد پرفشانى انفاس
اشاره ايست کزين تنگنا چه ميجوئى
هزار سال ره اينجا نياز يکقدم است
ز خود براى ز فکر رسا چه ميجوئى
زبان حيرت آينه اين نوا دارد
که اى جنون زده خود را ز ما چه ميجوئى
بذوق دل نفسى طوف خويش کن (بيدل)
تو کعبه در بغلى جابجا چه ميجوئى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید