شماره ١٥٤: ننگ دنيا برندارد همت معنى نگاه

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
ننگ دنيا برندارد همت معنى نگاه
تا بصرت برديانت نيست معراجست جاه
زينچمن رشکيست بر اقبال وضع غنچه ام
کز شکست دل دهد آرايش طرف کلاه
طالب وصليم ما را با تسلى کار نيست
ناله گر از پا نشيند اشک مى افتد براه
در گلستانى که تخمى از محبت کاشتند
زخم ميبالد گل اينجا ناله ميرويد گياه
نقشبندان هوس را نسبتى با درد نيست
خامه تصوير نتواند کشيدن مد آه
مايه يمنى ندارد دستگاه آگهى
خانمان مردمان ديده ميباشد سياه
جلوه فرش تست اگر از شوخ چشمى بگذرى
ميشودآينه چون هموار ميگردد نگاه
تا ابد محو شکوه خلق بايد بود و بس
شاه ما آينه مى پردازد از گرد سپاه
بى تماشا نيست حيرت خانه ناز و نياز
عشق اينجا آه آهى دارد آنجا واه واه
چون نگه در ديده حيران ما مژگان گمست
جوهر آينه در ديوار حل کرده است کاه
سايه و تمثال محسوب زيان و سود نيست
حيف خورشيدى که پرتو بازميگيرد زماه
زير گردون هرزه شغل لهو بايد زيستن
غير طفلى نيست (بيدل) مرشد اين خانقاه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید