غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
برای دریافت روزانه فال حافظ روی دکمه زیر کلیک کرده و سپس در کانال یوتیوب غزلستان عضو شوید
مشاهده در یوتیوب
غزليات - بخش دوم شاه نعمتالله ولی
غزلستان
::
شاه نعمتالله ولی
شماره ١: در گوشه ميخانه نشستيم دگربار
شماره ٢: گرفته عشق او دستم دگربار
شماره ٣: رندانه بيا ساقى و خمخانه به دست آر
شماره ٤: به کام ما است مى و جام و جسم و جان هر چار
شماره ٥: منم آئينه حقيقت يار
شماره ٦: گر خدا را دوست دارى مصطفا را دوست دار
شماره ٧: بشنو اى عاشق سرمست هوا را بگذار
شماره ٨: بنده خود ز خاک ره بردار
شماره ٩: ساقيا جام خوش گوار بيار
شماره ١٠: بى رخ جانان به گلزارم چه کار
شماره ١١: خوش خيالى نقش بسته آن نگار
شماره ١٢: آفتابى رخ نموده بى غبار
شماره ١٣: يک هويت در مراتب مى نمايد صدهزار
شماره ١٤: زر يکى و تنکه زر بى شمار
شماره ١٥: مو نمى گنجد ميان ما و يار
شماره ١٦: صبحدم شد آفتابى آشکار
شماره ١٧: گر ذات کند ظهور اى يار
شماره ١٨: گر تو مرد موحدى اى يار
شماره ١٩: يار ياران باش اى يار
شماره ٢٠: در ترقى هميشه باش اى يار
شماره ٢١: جام جهان نما است که داريم در نظر
شماره ٢٢: عاشق و رنديم و شاهد در نظر
شماره ٢٣: بيا با يوسف کنعان بسر بر
شماره ٢٤: نيست ما را هيچ غيرى در نظر
شماره ٢٥: نام آن لعل شکربار مبر
شماره ٢٦: عشق جانان ما ز جان خوشتر
شماره ٢٧: چنين دردى که من دارم هميشه بى دوا خوشتر
شماره ٢٨: عاشقم آن قطب الدين حيدر
شماره ٢٩: عشقبازى از سر جان درگذر
شماره ٣٠: بيا از بوده وز نابوده بگذر
شماره ٣١: اگر سوداى ما دارى ز سوداى جهان بگذر
شماره ٣٢: اگر سوداى ما دارى ز سوداى جهان بگذر
شماره ٣٣: نيست شو تا هست گردى اى پسر
شماره ٣٤: مال قلبش کن که لام است اى پسر
شماره ٣٥: عشق او ما را به کام است اى پسر
شماره ٣٦: مه نقاب آفتاب است اى پسر
شماره ٣٧: عشق جان عاشقان است اى پسر
شماره ٣٨: در ره او راه رو پاى چه باشد به سر
شماره ٣٩: عشق جان عاشقان است اى پسر
شماره ٤٠: دل فدا کرديم و جان بر سر
شماره ٤١: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٤٢: مدتى گشتيم گرد بحر و بر
شماره ٤٣: آمد خيال غير تو خوابيم در نظر
شماره ٤٤: نقشبندى مى کند هر دم خيالش در نظر
شماره ٤٥: عقل غير از عقال نيست دگر
شماره ٤٦: راه شرابخانه اى مى دهمت نشان دگر
شماره ٤٧: جز وجود او نمى دانيم موجودى دگر
شماره ٤٨: يافتم از نور تو تابى دگر
شماره ٤٩: اى مرا در هر سخن بهرى دگر
شماره ٥٠: راه را گم کرده اى جان پدر
شماره ٥١: هر چه بينى به نور او بنگر
شماره ٥٢: بيا به ديده ما روى يار ما بنگر
شماره ٥٣: در حسن ماه رويان آن آفتاب بنگر
شماره ٥٤: در حسن ماه رويان تو آفتاب بنگر
شماره ٥٥: صورت و معنى و جام و جم نگر
شماره ٥٦: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٥٧: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٥٨: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٥٩: قطره قطره جمع کن دريا نگر
شماره ٦٠: چار حضرت در يکى حضرت نگر
شماره ٦١: قطره و دريا به عين ما نگر
شماره ٦٢: هر چه مى بينى همه مطلق نگر
شماره ٦٣: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٦٤: آينه بستان جمال او نگر
شماره ٦٥: هر چه مى بينى به او او مى نگر
شماره ٦٦: نور چشم ما به چشم ما نگر
شماره ٦٧: نور روى اوست ما را در نظر
شماره ٦٨: روشن است از نور رويش ديده اهل نظر
شماره ٦٩: نعمت الله است عالم سربسر
شماره ٧٠: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٧١: يک نظر در چشم مست ما نگر
شماره ٧٢: نور چشم ما به چشم ما نگر
شماره ٧٣: مظهر و مظهر به همديگر نگر
شماره ٧٤: يک حقيقت هست ما را در نظر
شماره ٧٥: نظرى کن در آن جمال نگر
شماره ٧٦: مى رود عمر ما دريغا عمر
شماره ٧٧: بيا و يک دمى با ما برآور
شماره ٧٨: بشنو و حضرتش به دست آور
شماره ٧٩: جام گيتى نما به دست آور
شماره ٨٠: يار صاحب نظر به دست آور
شماره ٨١: برو و دلبرى به دست آور
شماره ٨٢: برو اى عقل سرگردان که ما مستيم و تو مخمور
شماره ٨٣: به هر طرف که نظر مى کنم توئى منظور
شماره ٨٤: مائيم که ذاکريم و مذکور
شماره ٨٥: در مرتبه اى سرمست در مرتبه اى مخمور
شماره ٨٦: منظور يکى يکى است ناظر
شماره ٨٧: ساقى بيار جام مى و دست ما بگير
شماره ٨٨: ملک اگر خواهد کسى گو هان بگير
شماره ٨٩: در ميخانه را گشادم باز
شماره ٩٠: مرغ دل در دام زلف دلبرى افتاد باز
شماره ٩١: من سودازده با عشق در افتادم باز
شماره ٩٢: مرغ جانم مى کند پرواز باز
شماره ٩٣: عاشق و مست و رندم جان باز
شماره ٩٤: بر در ميخانه بنشستيم باز
شماره ٩٥: شاهبازى درآمد از در باز
شماره ٩٦: دل به دست زلف او داديم باز
شماره ٩٧: از شراب نيم شب امروز سرمستيم باز
شماره ٩٨: خوش درى بر روى ما بگشود باز
شماره ٩٩: بيا و پرده هستى برانداز
شماره ١٠٠: برو اى مير من با مال مناز
شماره ١٠١: خاطرم مى کشد سوى شيراز
شماره ١٠٢: ديده نقشى چو خيال تو نديده هرگز
شماره ١٠٣: به کام دل رسيدم باز امروز
شماره ١٠٤: ميخانه سبيل ماست امروز
شماره ١٠٥: که را روئى چنين زيباست امروز
شماره ١٠٦: عشقبازى روان ز جان برخيز
شماره ١٠٧: خاک ميخانه بر سر ما بيز
شماره ١٠٨: شاهان همه حيران جمال تو گدا نيز
شماره ١٠٩: درد از تو خوش است و هم دوا نيز
شماره ١١٠: رند مستيم و عشق شورانگيز
شماره ١١١: رنج غربت تو از غريبان پرس
شماره ١١٢: لذت جان ما ز مستان پرس
شماره ١١٣: جام خوشى ز دردى دردش چو ما بپرس
شماره ١١٤: گرم و سردى کشيده ام که مپرس
شماره ١١٥: رنج عشقى کشيده ام که مپرس
شماره ١١٦: پاک باش و بى وضو يک دم مباش
شماره ١١٧: گر فسرده نيستى گرمانه باش
شماره ١١٨: شراب شوق را پيمانه مى باش
شماره ١١٩: درد دردش بنوش و خوش مى باش
شماره ١٢٠: دل به دلبر سپار و خوش مى باش
شماره ١٢١: اى دل ار عاشقى بيا خوش باش
شماره ١٢٢: اى دل ار چه شکسته اى خوش باش
شماره ١٢٣: زر بپاش و خواجه زر پاش باش
شماره ١٢٤: در ميکده مست و رند و اوباش
شماره ١٢٥: سيدى خواهى بيا و بنده باش
شماره ١٢٦: عشق سرمست است و دارد دور باش
شماره ١٢٧: جان به جانان سپار و خوش مى باش
شماره ١٢٨: جام مى را بنوش و خوش مى باش
شماره ١٢٩: اگر ميلى به ما دارى بيا و همدم ما باش
شماره ١٣٠: جام عين شراب دريابش
شماره ١٣١: چيست عالم سايه بان حضرتش
شماره ١٣٢: عشق آمد و جام مى به دستش
شماره ١٣٣: آفتاب است و ماه خوانندش
شماره ١٣٤: درد دردش درد خوارى بايدش
شماره ١٣٥: دل به دلبر دادم و جان بر سرش
شماره ١٣٦: ديده نديده هرگز نقش خيال غيرش
شماره ١٣٧: خوش مطربى است عشقش بنواخت باز سازش
شماره ١٣٨: عاشقانه به ياد او سرخوش
شماره ١٣٩: بيا اى صوفى صافى مى جام صفا درکش
شماره ١٤٠: چه خوش حالى که مى بينم جمالش
شماره ١٤١: عشق او درجان روان مى دارمش
شماره ١٤٢: غلغله عاشقان مجلس کوى غمش
شماره ١٤٣: روح اعظم نايب حق خوانمش
شماره ١٤٤: آن يکى درهر يکى مى جويمش
شماره ١٤٥: چه خوش جمعيتى داريم از آن زلف پريشانش
شماره ١٤٦: هفت هيکل به ذوق مى خوانش
شماره ١٤٧: همه عالم چو شبنمى دانش
شماره ١٤٨: پريشان کرد حال من سر زلف پريشانش
شماره ١٤٩: بيا اى نور چشم اهل بينش
شماره ١٥٠: ساقى سرخوش ما همدم ما مى بينش
شماره ١٥١: جام مى شادى رندان نوش نوش
شماره ١٥٢: خم مى در جوش و جانم در خروش
شماره ١٥٣: در خرابات تا سحرگه دوش
شماره ١٥٤: به گوش هوش من آمد نداى ساقى دوش
شماره ١٥٥: خم مى درجوش و رندان در خروش
شماره ١٥٦: از جام حباب آب مى نوش
شماره ١٥٧: زهد بگذار و خرقه را بفروش
شماره ١٥٨: درد دردش چو صاف درمان نوش
شماره ١٥٩: ساقيم مى رفت و رندان در پيش
شماره ١٦٠: دل خوشم از عشق جان افزاى خويش
شماره ١٦١: سوختم بر آتش دل عود خويش
شماره ١٦٢: عزتى ده مرا به عزت خويش
شماره ١٦٣: بيا اى نور چشم ما و خوش بنشين بجاى خويش
شماره ١٦٤: در خواب خوش نمايد نقش خيال رويش
شماره ١٦٥: ديشب به خواب ديدم نقش خيال رويش
شماره ١٦٦: اين حضور عاشقان است و سماع
شماره ١٦٧: دردمنديم و از دوا فارغ
شماره ١٦٨: وقت آن آمد که ما را باز بنوازى به لطف
شماره ١٦٩: عشق او دريا و ما در وى صدف
شماره ١٧٠: منم آن رند عاشق مطلق
شماره ١٧١: در آينه وجود مطلق
شماره ١٧٢: بيا که عاشق مستيم و همدمان موافق
شماره ١٧٣: در محيطى فکنده ام زورق
شماره ١٧٤: پادشاه عاشقانيم و گداى کوى عشق
شماره ١٧٥: تن به جان زنده است و جان از عشق
شماره ١٧٦: عاشقان غرقند در درياى عشق
شماره ١٧٧: عشق است زياد بر همه خلق
شماره ١٧٨: عالم عرض است و جوهرش حق
شماره ١٧٩: اى گشته خجل از گل روى تو شقايق
شماره ١٨٠: امشب شب قدر است وبر احباب مبارک
شماره ١٨١: سخن نازکان بود نازک
شماره ١٨٢: گر مشکک را شکى باشد به يک
شماره ١٨٣: گويد سخن آن نازنين نيمى شکر نيمى نمک
شماره ١٨٤: اى نهان کرده در آن تنگ شکر بار نمک
شماره ١٨٥: در هر دو جهان يکى است بى شک
شماره ١٨٦: نقش نقاش است اين نقش خيال
شماره ١٨٧: اى دهنت وهم و ميانت خيال
شماره ١٨٨: آفتابى مى پرستم لايزال
شماره ١٨٩: اى لب تو چشمه آب زلال
شماره ١٩٠: خواجه مخمور و بازمانده به مال
شماره ١٩١: جان کيست بنده حرم کبرياى دل
شماره ١٩٢: دل صفه صفا است وما صوفيان دل
شماره ١٩٣: اگر ذوق خوشى خواهى حريفى کن دمى با دل
شماره ١٩٤: بايزيد است جان و هم جانان دل
شماره ١٩٥: جام گيتى نما است يعنى دل
شماره ١٩٦: بجز دردسر از عاقل چه حاصل
شماره ١٩٧: دل طالب يار و يار در دل
شماره ١٩٨: حاصل ما دل است وحاصل دل
شماره ١٩٩: دخترى بر باد داده غنچه خندان گل
شماره ٢٠٠: نعمت الله مى است وعالم جام
شماره ٢٠١: در خرابات مغان دارم مقام
شماره ٢٠٢: هرکه باشد خادم او حرمتى دارد تمام
شماره ٢٠٣: عاشق روى نازنين توام
شماره ٢٠٤: بر در ميخانه مست افتاده ام
شماره ٢٠٥: مست و رند و لاابالى در جهان افتاده ايم
شماره ٢٠٦: من درين ره نيز بوئى برده ام
شماره ٢٠٧: باز سرمست جام جم شده ام
شماره ٢٠٨: نيم شب خوش آفتابى ديده ام
شماره ٢٠٩: تا جمالش در تجلى ديده ام
شماره ٢١٠: خوش خيالى را به خوابى ديده ام
شماره ٢١١: تاگلى از گلستانش چيده ام
شماره ٢١٢: پادشاهى مى کنم تا بنده ام
شماره ٢١٣: ز آفتاب مهر او تابنده ام
شماره ٢١٤: زآفتاب مهر او تابنده ام
شماره ٢١٥: عجب است اينکه من ز من طلبم
شماره ٢١٦: من رند خراباتم ايمن ز کراماتم
شماره ٢١٧: مائيم ز نار عشق آدم
شماره ٢١٨: آتش عشقش خوشى افروختم
شماره ٢١٩: شکر گويم که توبه بشکستم
شماره ٢٢٠: بحمدالله که من امروز از بند بلا جستم
شماره ٢٢١: رفتم به در از خانه به ميخانه نشستم
شماره ٢٢٢: شکر گويم که باز سرمستم
شماره ٢٢٣: مى خوردم و از خمار رستم
شماره ٢٢٤: در خرابات عشق سرمستم
شماره ٢٢٥: ز نور روى او تابنده گشتم
شماره ٢٢٦: مدتى دربدر به جان گشتم
شماره ٢٢٧: مجمع صاحبدلان زلف پريشان يافتم
شماره ٢٢٨: قطب عالم روح اعظم يافتم
شماره ٢٢٩: مست مى ملامتم نيست سر سلامتم
شماره ٢٣٠: دل دادم وجان به او سپردم
شماره ٢٣١: گر برافروزد آتشى در دم
شماره ٢٣٢: عشقش آمد که بلا آوردم
شماره ٢٣٣: عاشق مستم و در کوى مغان مى گردم
شماره ٢٣٤: توبه از زهد و زاهدى کردم
شماره ٢٣٥: عشق او هرساعتى بنوازدم
شماره ٢٣٦: آتش عشق تو جان مى سوزدم
شماره ٢٣٧: تا جمالش ديده ام حيران شدم
شماره ٢٣٨: عاقلى بودم به عشق يار ديوانه شدم
شماره ٢٣٩: فارغيم از وجود و هم ز عدم
شماره ٢٤٠: منصب مستان ما ترک وجود و عدم
شماره ٢٤١: بيا و همدم ما شو به عشق او يک دم
شماره ٢٤٢: چه خوش باشد اگر باشد فراغت از همه عالم
شماره ٢٤٣: همدمى گر طلب کنى يک دم
شماره ٢٤٤: بهر حالى که پيش آيد خيالش نقش مى بندم
شماره ٢٤٥: سال ها شد که به جان طالب جانان خودم
شماره ٢٤٦: سال ها شد که به جان طالب جانان خودم
شماره ٢٤٧: در مجمر عشق سوخت عودم
شماره ٢٤٨: تابود عشق تو بود من عاشق تو بودم
شماره ٢٤٩: در خرابات گرد گرديدم
شماره ٢٥٠: نقش خيال رويش ديشب به خواب ديدم
شماره ٢٥١: روشن است از نور رويش چشم مست سيدم
شماره ٢٥٢: عشق او درميان جان دارم
شماره ٢٥٣: خبر از دل اگر پرسى منم کز دل خبر دارم
شماره ٢٥٤: هرکجا حسن خوشى مى نگرم
شماره ٢٥٥: جام گيتى نما است در نظرم
شماره ٢٥٦: درهمه آينه يکى نگرم
شماره ٢٥٧: سه نقطه دريکى الف نگرم
شماره ٢٥٨: شمع دل هر نفسى زآتش دل برگيرم
شماره ٢٥٩: خوش حياتى که پيش او ميرم
شماره ٢٦٠: منم که عاشق ديدار يار خود باشم
شماره ٢٦١: هر زمان حسنى به مردم مى نمايد نور چشم
شماره ٢٦٢: هر دمى نقش خيالى مى نگارد نورچشم
شماره ٢٦٣: سرکويت به همه ملک جهان نفروشم
شماره ٢٦٤: درد دردش به ذوق مى نوشم
شماره ٢٦٥: از جام وحدت سرخوشم هر دم مئى در مى کشم
شماره ٢٦٦: در خرابات فنا جام بقا مى نوشم
شماره ٢٦٧: منم که جام مى ذوالجلال مى نوشم
شماره ٢٦٨: مى عشقش به کام مى نوشم
شماره ٢٦٩: مقصود توئى ز جمله عالم
شماره ٢٧٠: در آينه وجود آدم
شماره ٢٧١: باز رستيم از وجود و از عدم
شماره ٢٧٢: پيرهن گرکهنه گردد يوسف جان را چه غم
شماره ٢٧٣: همچو ما کيست مست درعالم
شماره ٢٧٤: آفتاب است و سايه بان عالم
شماره ٢٧٥: شيخ ما بود در حرم محرم
شماره ٢٧٦: آفتابى است حضرت آدم
شماره ٢٧٧: گداى عشقم و سلطان عالم
شماره ٢٧٨: با سر زلف بتى باز درافتاد دلم
شماره ٢٧٩: غير او با او نگنجد در دلم
شماره ٢٨٠: از جام عشقش مست مدامم
شماره ٢٨١: من به جان دوستدار رندانم
شماره ٢٨٢: مطرب خوش نواى رندانم
شماره ٢٨٣: چنان سرمست و شيدايم که پا از سر نمى دانم
شماره ٢٨٤: حضرتى غير او نمى دانم
شماره ٢٨٥: بود ممکن که من بى جان بمانم
شماره ٢٨٦: من ترک مى و صحبت رندان نتوانم
شماره ٢٨٧: من ترک مى و صحبت رندان نتوانم
شماره ٢٨٨: علم توحيد نيک مى دانم
شماره ٢٨٩: عاشق آن گلعذارم چون کنم
شماره ٢٩٠: اى عاشقان! اى عاشقان! من پير را برنا کنم
شماره ٢٩١: من خلاف خدا کنم نکنم
شماره ٢٩٢: توبه از مى کجا کنم نکنم
شماره ٢٩٣: غم مخور يارا که غمخوارت منم
شماره ٢٩٤: درد دل آمد که درمانت منم
شماره ٢٩٥: به عشق چشم بيمارت دلم بيمار مى بينم
شماره ٢٩٦: نظرى مى کنم و وجه خدا مى بينم
شماره ٢٩٧: نقش عالم خيال مى بينم
شماره ٢٩٨: دولت وصل يار مى بينم
شماره ٢٩٩: چشم مستت به خواب مى بينم
شماره ٣٠٠: يار خود را به ناز مى بينم
شماره ٣٠١: هرچه بينم به نور او بينم
شماره ٣٠٢: عاشق و مستم به کوى مى فروشان مى روم
شماره ٣٠٣: علم صيد است و قيد کن محکم
شماره ٣٠٤: بگذر ز وجود و از عدم هم
شماره ٣٠٥: من به خدا که از خدا غير خدا نمى خوهم
شماره ٣٠٦: در نظر نقش خيال تو نگارم دايم
شماره ٣٠٧: همه جا طالب وصال توايم
شماره ٣٠٨: جان و دل ايثار جانان کرده ايم
شماره ٣٠٩: اين عنايت بين که ما درباره جان کرده ايم
شماره ٣١٠: باز هواى تو هوس کرده ايم
شماره ٣١١: جان فداى عشق جانان کرده ايم
شماره ٣١٢: دردمنديم و به اميد دوا آمده ايم
شماره ٣١٣: تا خيال روى او در آب ديده ديده ايم
شماره ٣١٤: روشنى چشم جان از نور جانان ديده ام
شماره ٣١٥: نور او در چشم بينا ديده ايم
شماره ٣١٦: ما به نور روى خوب او جمالش ديده ايم
شماره ٣١٧: يک نظر از اهل دل تا ديده ايم
شماره ٣١٨: نيم شب خوش آفتابى ديده ايم
شماره ٣١٩: عشق او در بحر و در بر ديده ايم
شماره ٣٢٠: ما دم از عشق در قدم زده ايم
شماره ٣٢١: در خرابات مغان مست و خراب افتاده ايم
شماره ٣٢٢: در خرابات مغان مست و خراب افتاده ايم
شماره ٣٢٣: درس عشق از دفتر جان خوانده ايم
شماره ٣٢٤: تا ميانش در کنار آورده ايم
شماره ٣٢٥: مائيم کز جهان همه دل برگرفته ايم
شماره ٣٢٦: ما علم عشق بر ورق جان نوشته ايم
شماره ٣٢٧: تا خيال روى او بر ديده نقشى بسته ايم
شماره ٣٢٨: مدتى شد که به جان با تو در آميخته ايم
شماره ٣٢٩: خوش در ميخانه اى بگشاده ايم
شماره ٣٣٠: دل به دلبر جان به جانان داده ايم
شماره ٣٣١: خسته حاليم وز لطف تو شفا مى طلبيم
شماره ٣٣٢: ما خدا چون شما نمى طلبيم
شماره ٣٣٣: مائيم که مظهر صفاتيم
شماره ٣٣٤: باز ساز عشق را بنواختيم
شماره ٣٣٥: مستيم و خراب و مى پرستيم
شماره ٣٣٦: دل در آن زلف پر شکن بستيم
شماره ٣٣٧: رخت بر بستيم و دل برداشتيم
شماره ٣٣٨: درد دل برديم و درمان يافتيم
شماره ٣٣٩: جان فدا کرديم و جانان يافتيم
شماره ٣٤٠: درد دل برديم و درمان يافتيم
شماره ٣٤١: وقت ما خوش شد که ما ملک از گدائى يافتيم
شماره ٣٤٢: ما ز درد دل دوائى يافتيم
شماره ٣٤٣: بى نشانى را نشانش يافتيم
شماره ٣٤٤: نقد گنج عشق او در کنج دل ما يافتيم
شماره ٣٤٥: با خراباتئى در افتاديم
شماره ٣٤٦: ميخانه ذوق در گشاديم
شماره ٣٤٧: مستانه ملک صورت و معنى بهم زديم
شماره ٣٤٨: تا مجرد از دل و از جان شديم
شماره ٣٤٩: بيا تا با تو ما همباز گرديم
شماره ٣٥٠: ما ز مى شوق عشق عاشق و مست آمديم
شماره ٣٥١: ما زنگ ز آينه زدوديم
شماره ٣٥٢: نور او عين اين و آن ديديم
شماره ٣٥٣: هر آن نقشى که بر ديده کشيديم
شماره ٣٥٤: ما آينه در نمد کشيديم
شماره ٣٥٥: ما با تو بجز يارى داريم نداريم
شماره ٣٥٦: دائم به خيال آن نگاريم
شماره ٣٥٧: گر عشق نبازيم در اينجا بچه کاريم
شماره ٣٥٨: اگر رندى و مى نوشى بيا ميخانه اى داريم
شماره ٣٥٩: هر چه داريم از خدا داريم
شماره ٣٦٠: هر چه داريم ما از او داريم
شماره ٣٦١: هر چه خواهى بجو که آن داريم
شماره ٣٦٢: عشق او در ميان جان داريم
شماره ٣٦٣: گر دست دهد دامن دلبر نگذاريم
شماره ٣٦٤: خيزيد که تا جام شرابى به کف آريم
شماره ٣٦٥: نقش خيال رويش بر ديده مى نگاريم
شماره ٣٦٦: ما عاشق چشم مست ياريم
شماره ٣٦٧: ما به لطف پادشاه مستظهريم
شماره ٣٦٨: ما عاشق و رند دلپذيريم
شماره ٣٦٩: ما خراباتيان جانبازيم
شماره ٣٧٠: اجازت گر دهد دلبر به پاى او سراندازيم
شماره ٣٧١: ما از شرابخانه جانانه مى رسيم
شماره ٣٧٢: ما اگر شاه اگر گدا باشيم
شماره ٣٧٣: ميخانه سبيل ما است مخمور کجا باشيم
شماره ٣٧٤: فاش شد نام ما که قلاشيم
شماره ٣٧٥: ما چو در سايه الطاف خدا مى باشيم
شماره ٣٧٦: ما حلقه بگوش مى فروشيم
شماره ٣٧٧: ما سلطنت فقر به عالم نفروشيم
شماره ٣٧٨: فارغيم از ملک عالم فارغيم
شماره ٣٧٩: ما عاشق چشم مست عشقيم
شماره ٣٨٠: ما گوهر بحر لايزاليم
شماره ٣٨١: هر چند ما به جسم ز اولاد آدميم
شماره ٣٨٢: ظاهرا جسم و باطنا جانيم
شماره ٣٨٣: بنده سيد سرمستانيم
شماره ٣٨٤: به سر خواجه که ما مستانيم
شماره ٣٨٥: ما مرشد عشاق خرابات جهانيم
شماره ٣٨٦: ما ساقى سرمست خرابات جهانيم
شماره ٣٨٧: لذت رند مست ما دانيم
شماره ٣٨٨: از ما کنارى کردى ما با تو در ميانيم
شماره ٣٨٩: نوفروشان کهنه پوشانيم
شماره ٣٩٠: مستيم و خرابيم و گرفتار فلانيم
شماره ٣٩١: ما انا الحق از وجود حق مطلق مى زنيم
شماره ٣٩٢: نور چشم است و او به او مى بينيم
شماره ٣٩٣: خيال روى تو دائم به خواب مى بينيم
شماره ٣٩٤: ما خاک راه را به نظر کيميا کنيم
شماره ٣٩٥: عاشقانه عشقبازى مى کنيم
شماره ٣٩٦: غرقه آب و آب مى جويم
شماره ٣٩٧: سخنى خوش به ذوق مى گويم
شماره ٣٩٨: منم مجنون منم ليلى نمى گوئى چه مى گويم
شماره ٣٩٩: ما ازين خلوت ميخانه به جائى نرويم
شماره ٤٠٠: داريم نگارى به کمالى که چه گويم
شماره ٤٠١: حالى است مرا با مى و مستان که چه گويم
شماره ٤٠٢: نازى است از آن جانب و نازى که چه گويم
شماره ٤٠٣: داريم حضورى و سرابى که چه گويم
شماره ٤٠٤: بنموده جمالى به کمالى که چه گويم
شماره ٤٠٥: اگر گويم که نيکويم مکن عيبم که من اويم
شماره ٤٠٦: ما گدايان حضرت شاهيم
شماره ٤٠٧: ما عاشق مستيم و طلبکار خدائيم
شماره ٤٠٨: ما بنده مطلق خدائيم
شماره ٤٠٩: ما مظهر نور مصطفائيم
شماره ٤١٠: ما خودبينيم و خودنمائيم
شماره ٤١١: غرقه بحر بيکران مائيم
شماره ٤١٢: عشق است که مبتلاى اوئيم
شماره ٤١٣: زنده به حيات عشق اوئيم
شماره ٤١٤: از ازل تا به ابد آينه دار اوئيم
شماره ٤١٥: چنانکه عشق بگويد به ما چنان گوئيم
شماره ٤١٦: در صحبت ما همه صفاين
شماره ٤١٧: جام گيتى نما ز ما بستان
شماره ٤١٨: جام مى عشق تو نوشم به جان
شماره ٤١٩: نور چشم عالم است از ديده مردم نهان
شماره ٤٢٠: اگر ذوق صفا دارى طلب کن صحبت رندان
شماره ٤٢١: مست بودى مست رفتى از جهان
شماره ٤٢٢: مائيم و جام باده و جانانه جاودان
شماره ٤٢٣: گر خدا دانى جدا از خود مدان
شماره ٤٢٤: قدمى نه به خلوت ياران
شماره ٤٢٥: جام گيتى نماى ما انسان
شماره ٤٢٦: چه خوش ذوقى است ذوق باده نوشان
شماره ٤٢٧: سين انسان گر برافتد از ميان
شماره ٤٢٨: وقت سرمستى است مخمورى بمان
شماره ٤٢٩: من به او زنده توئى زنده به جان
شماره ٤٣٠: اى نفس شوخ چشم مرو در قفاى نان
شماره ٤٣١: گاه تاريک است و گه روشن سراى اين جهان
شماره ٤٣٢: گر گدائى کنى تو از سلطان
شماره ٤٣٣: از ما مکن کنار که مائيم در ميان
شماره ٤٣٤: اين چنين پيدا و پنهانى چنان
شماره ٤٣٥: حمد تو بى نهايت و لطف تو بى کران
شماره ٤٣٦: خادم او را سزد اقليم شاهى يافتن
شماره ٤٣٧: با همه اين سخن توان گفتن
شماره ٤٣٨: ايهاالطالب چه جاى ما و من
شماره ٤٣٩: جان عالم آدم است و ديگران همچو بدن
شماره ٤٤٠: زاهدان را نرسد غيبت رندان کردن
شماره ٤٤١: عشق در آن و اين توان ديدن
شماره ٤٤٢: اگر نه نور او بودى نبودى چشم ما روشن
شماره ٤٤٣: به نور طلعت او گشته چشم ما روشن
شماره ٤٤٤: اى به روى تو ديده ها روشن
شماره ٤٤٥: ما آشنا و خويشيم بيگانگى رها کن
شماره ٤٤٦: حال من از آن نرگس مستانه طلب کن
شماره ٤٤٧: اى دل به در خانه جانانه گذر کن
شماره ٤٤٨: اى دل ز جهان جان گذر کن
شماره ٤٤٩: دمى در چشم مست ما نظر کن
شماره ٤٥٠: بيا در چشم مست ما نظر کن
شماره ٤٥١: عالم سرآبى و سرابى است نظر کن
شماره ٤٥٢: در چشم پر آب ما نظر کن
شماره ٤٥٣: عاشقانه خوش بيا و پند ما را گوش کن
شماره ٤٥٤: فرصت غنيمت است غنيمت رها مکن
شماره ٤٥٥: بشنو اى يار و اضطراب مکن
شماره ٤٥٦: دور شو اى عقل، نادانى مکن
شماره ٤٥٧: خانه دل ز غير خالى کن
شماره ٤٥٨: ساقى سرمست رندان مى دهد جامى به من
شماره ٤٥٩: مى دهد ساقى رندان هر زمان جامى به من
شماره ٤٦٠: صد هزار آئينه دارد يار من
شماره ٤٦١: چشم من شد به نور او روشن
شماره ٤٦٢: در چشم من آن نور است اى نور دو چشم من
شماره ٤٦٣: راحت جانم توئى اى جان و اى جانان من
شماره ٤٦٤: دل که باشد گر نباشد بنده سلطان من
شماره ٤٦٥: رحمتى کن بر دل و بر جان من
شماره ٤٦٦: جانم فداى جان تو اى جان و اى جانان من
شماره ٤٦٧: اى به نور روى تو روشن دو چشم جان من
شماره ٤٦٨: هر چه بينى در ميان انجمن
شماره ٤٦٩: دردمنديم وز دوا ايمن
شماره ٤٧٠: اى نور چشم عاشقان بنشين بجاى خويشتن
شماره ٤٧١: چشم بگشا و جمال او ببين
شماره ٤٧٢: موج و دريا را به عين ما ببين
شماره ٤٧٣: نور او در ديده بينا ببين
شماره ٤٧٤: با تو گويم روى بيچون چو ببين
شماره ٤٧٥: بندگانه گفتم اى سلطان گداى خود ببين
شماره ٤٧٦: جاميم و شراب اين عجب بين
شماره ٤٧٧: در جام جهان نما جهان بين
شماره ٤٧٨: باده مى نوش و جام را مى بين
شماره ٤٧٩: آن چنان حضرتى چنين مى بين
شماره ٤٨٠: هر چه بينى به نور او مى بين
شماره ٤٨١: نور رويش به چشم او مى بين
شماره ٤٨٢: چيست عالم سايه بان شمس الدين
شماره ٤٨٣: ديگران جانند و جانان شمس الدين
شماره ٤٨٤: خوش بيا با ما درين دريا نشين
شماره ٤٨٥: آب مى جوئى بيا با ما نشين
شماره ٤٨٦: ذوق ما دارى بيا با ما نشين
شماره ٤٨٧: کرمى کن بيا دمى بنشين
شماره ٤٨٨: بر در مى فروش خوش بنشين
شماره ٤٨٩: من عين تو و تو عين من وين عينين
شماره ٤٩٠: دو سخن مى شنو يکى مى گو
شماره ٤٩١: بستيم کمر به خدمت او
شماره ٤٩٢: گوش کن تا بشنوى اسرار او
شماره ٤٩٣: عالم منور است به نور حضور او
شماره ٤٩٤: چشم عالم روشن است از نور او
شماره ٤٩٥: نقشى نبسته ايم به غير از خيال او
شماره ٤٩٦: آينه جمال او نيست بجز جلال او
شماره ٤٩٧: عالم منور است به نور جمال او
شماره ٤٩٨: نواى عالمى بخشى اگر يابى نواى او
شماره ٤٩٩: هواى خويشتن بگذار اگر دارى هواى او
شماره ٥٠٠: چشم عالم روشن است از آفتاب روى او
شماره ٥٠١: بهشت جاودان با يار خوش بو
شماره ٥٠٢: رند و جام شراب خوش خوش بو
شماره ٥٠٣: در محيط عشق ما جز ما نبو
شماره ٥٠٤: در ديده توئى و ديده ام تو
شماره ٥٠٥: ز سوداى سر زلفت پريشانم به جان تو
شماره ٥٠٦: شاهان جهان از جان باشند گداى تو
شماره ٥٠٧: تو سلطانى به حسن امروز و مه رويان گداى تو
شماره ٥٠٨: اى تاج فرق شاه جهان خاک پاى تو
شماره ٥٠٩: زهى چشمى که مى بيند هميشه آن لقاى تو
شماره ٥١٠: بيا اى راحت جانم که جان من فداى تو
شماره ٥١١: بيا ساقى بده جامى که جان من فداى تو
شماره ٥١٢: اى منور ديده مردم به نور روى تو
شماره ٥١٣: گر ذوق طلب کنى ز ما جو
شماره ٥١٤: بياگر عشق مى بازى ز ما جانانه اى را جو
شماره ٥١٥: معنى اسم اعظم از ما جو
شماره ٥١٦: دل ز جان برگير و جانان را بجو
شماره ٥١٧: خوش درآ در بحر ما ما را بجو
شماره ٥١٨: اين چشم تر دامن مدام آبى روان دارد بجو
شماره ٥١٩: جو چو مى جوئى بيا دريا بجو
شماره ٥٢٠: جان فدا کن وصل جانان را بجو
شماره ٥٢١: تشنه اى آب حيات از ما بجو
شماره ٥٢٢: در خرابات مغان ما را بجو
شماره ٥٢٣: نقد گنج کنج دل از ما بجو
شماره ٥٢٤: بگذر از قطره بيا دريا بجو
شماره ٥٢٥: خوش درآ در بحر ما ما را بجو
شماره ٥٢٦: آب رو جوئى بيا از ما بجو
شماره ٥٢٧: گوهر در يتيم از ما بجو
شماره ٥٢٨: درد اگر دارى دوا از خود بجو
شماره ٥٢٩: در دل دريا دلى گوهر بجو
شماره ٥٣٠: اى دل گشايشى ز دل عاشقان بجو
شماره ٥٣١: شد روان آب حيات ما بجو
شماره ٥٣٢: گنج او در کنج دل اى جان بجو
شماره ٥٣٣: خوش درآ در بحر ما ما را بجو
شماره ٥٣٤: تا قيامت ترک جام مى بگو
شماره ٥٣٥: ذوق سرمستان ز مخموران مجو
شماره ٥٣٦: دنيا و آخرت بر رندان به نيم جو
شماره ٥٣٧: غير ما در بحر ما از ما مجو
شماره ٥٣٨: هر چه گوئى به عشق او مى گو
شماره ٥٣٩: درين دريا درآ با ما و عين ما به ما مى جو
شماره ٥٤٠: به هر حسنى که مى بينم جمالش مى نمايد رو
شماره ٥٤١: در دو عالم يکى است مثلش کو
شماره ٥٤٢: کهن است اين شراب و جامش نو
شماره ٥٤٣: چشمى که نديد نور آن رو
شماره ٥٤٤: اين دوئى از چه خاست از من و تو
شماره ٥٤٥: اين و آن در آرزوى او و او
شماره ٥٤٦: آينه بردار تا بينى در او
شماره ٥٤٧: خوش برو خوش بنوش خوش مى رو
شماره ٥٤٨: در ره عاشقى به جان مى رو
شماره ٥٤٩: مستانه ز خويشتن فنا شو
شماره ٥٥٠: از بود و نبود خود فنا شو
شماره ٥٥١: بقا در عشق اگر خواهى فنا شو
شماره ٥٥٢: تا بکى در خواب باشى يک زمان بيدار شو
شماره ٥٥٣: چون مردمک ديده ما گوشه نشين شو
شماره ٥٥٤: عاشق ار خواهد حديث عشق جانان گو بگو
شماره ٥٥٥: ما خياليم و در حقيقت او
شماره ٥٥٦: مى فراوان است اينجا جام کو
شماره ٥٥٧: بود ما پيدا شده از بود او
شماره ٥٥٨: شاهبازى چو نعمت الله کو
شماره ٥٥٩: عمر بر باد مى رود بى او
شماره ٥٦٠: ذوق سرمستان ز مخموران مجو
شماره ٥٦١: برو اى عقل و بس محال مگو
شماره ٥٦٢: تا نفرمايد بگو بشنو ز من آن را مگو
شماره ٥٦٣: آه دلسوز عاشقان بشنو
شماره ٥٦٤: گفته عاشقان به جان بشنو
شماره ٥٦٥: قول ما حق است از حق مى شنو
شماره ٥٦٦: جان عاشق نجويد الاهو
شماره ٥٦٧: به وجود او يکى بود نه دو
شماره ٥٦٨: عارفانه بيا و خوش مى گو
شماره ٥٦٩: جز يکى نيست در نظر خود کو
شماره ٥٧٠: هر بنده که سوى شه برد راه
شماره ٥٧١: راهيم و رهنمائيم هم رهرويم و همراه
شماره ٥٧٢: صورتا چاکر است و معنى شاه
شماره ٥٧٣: رهزنى آمد به نزدم صبحگاه
شماره ٥٧٤: چنين ديوان که ما داريم از آن ديوان ديوان به
شماره ٥٧٥: پادشاهى با گدائى ساخته
شماره ٥٧٦: نور رويش پرتوى بر ماهتاب انداخته
شماره ٥٧٧: نور رويش مردم ديده منور ساخته
شماره ٥٧٨: آفتاب حسن او عالم منور ساخته
شماره ٥٧٩: عشق او خوش آتشى افروخته
شماره ٥٨٠: عشق او شمع خوشى افروخته
شماره ٥٨١: جام و مى با همدگر آميخته
شماره ٥٨٢: عمرى است تا دل من با بى دلان نشسته
شماره ٥٨٣: نقش خيال رويش بر آب ديده بسته
شماره ٥٨٤: عقل در کوى او سرگشته
شماره ٥٨٥: بر همه ذرات عالم آفتابى تافته
شماره ٥٨٦: دل ز ما کردى برى يعنى که چه
شماره ٥٨٧: بيا ساقى و جام مى بما ده
شماره ٥٨٨: آن کيست کلاه کج نهاده
شماره ٥٨٩: ساقى قدحى شراب در ده
شماره ٥٩٠: در مظهر مطهر مظهر ظهور کرده
شماره ٥٩١: از آفتاب حسنش مه نور وام کرده
شماره ٥٩٢: حسن او در آينه پيدا شده
شماره ٥٩٣: چشم نابيناى ما از نور او بينا شده
شماره ٥٩٤: ديده دل از تو منور شده
شماره ٥٩٥: ديده صبح از تو منور شده
شماره ٥٩٦: جنت المأواى ما خلوت سراى ميکده
شماره ٥٩٧: در شهادت شاهدى بى عيب از غيب آمده
شماره ٥٩٨: سايه و همسايه پيدا آمده
شماره ٥٩٩: در همه آئينه پيدا آمده
شماره ٦٠٠: برو اى عقل، پند مست مده
شماره ٦٠١: دامن عاشقان ز دست مده
شماره ٦٠٢: بيا اى ساقى مستان و جام و مى به مستان ده
شماره ٦٠٣: مى عشقش به شيرمردان ده
شماره ٦٠٤: نورى است به چشم ما نموده
شماره ٦٠٥: در آينه عشق او نموده
شماره ٦٠٦: توئى که راحت جانى و ديده را ديده
شماره ٦٠٧: مى نگارم نگار بر ديده
شماره ٦٠٨: خوش نقش خيالى است که بستيم به ديده
شماره ٦٠٩: ما نقش خيال تو نگاريم به ديده
شماره ٦١٠: ما نقش خيال تو نگاريم به ديده
شماره ٦١١: ما نقش خيال تو نگاريم به ديده
شماره ٦١٢: ما نقش خيال تو کشيديم به ديده
شماره ٦١٣: خوش نقش خيالى است که بستيم به ديده
شماره ٦١٤: ديده تا نور روى او ديده
شماره ٦١٥: خيالش نقش مى بندم به ديده
شماره ٦١٦: خيالش نقش مى بندم به ديده
شماره ٦١٧: خيالش نقش مى بندم به ديده
شماره ٦١٨: به نور ديده ديدم نور ديده
شماره ٦١٩: من روح نازنينم در کالبد دميده
شماره ٦٢٠: جانى که با تو نازد زيبا بود هميشه
شماره ٦٢١: به خدا تا ز خود شدم آگاه
شماره ٦٢٢: برافشان کلاله ز روى چو لاله
شماره ٦٢٣: از همه پنهان و پيدا از همه
شماره ٦٢٤: فارغ است اين ساقى ما از همه
شماره ٦٢٥: جز يکى نيست بيائيد که گوئيم همه
شماره ٦٢٦: ساقى بده آن مى شبانه
شماره ٦٢٧: درآ در مجلس رندان ببين اين ذوق مستانه
شماره ٦٢٨: درآمد ترک سرمستى که غارت مى کند خانه
شماره ٦٢٩: مى و جاميم و جان و جانانه
شماره ٦٣٠: سرورى خواهى بيا و سر بنه
شماره ٦٣١: عشق را خود حجاب باشد نه
شماره ٦٣٢: همچو ما کيست در جهان تشنه
شماره ٦٣٣: جان ز جانان دريغ دارم نه
شماره ٦٣٤: در دو عالم جز يکى دانيم نه
شماره ٦٣٥: تا خيال روى خوبش ديده ام در آينه
شماره ٦٣٦: تا ببيند روى خود در آينه
شماره ٦٣٧: آفتابى تافته بر آينه
شماره ٦٣٨: مى حلالت باد اگر در بزم رندان خورده اى
شماره ٦٣٩: نرگست را باز سر خوش کرده اى
شماره ٦٤٠: وه چه حسن است اين که پيدا کرده اى
شماره ٦٤١: نيک سياح جهان گرديده اى
شماره ٦٤٢: عشق تو گنجى و دل ويرانه اى
شماره ٦٤٣: خرمنى گندم نگر در دانه اى
شماره ٦٤٤: هر ذره اى ز عالم بنموده آفتابى
شماره ٦٤٥: چو يارم دلبرى ديگر نيابى
شماره ٦٤٦: بى درد دلى دوا نيابى
شماره ٦٤٧: بى درد دلى دوا نيابى
شماره ٦٤٨: اى خواجه در حجابى از خود صفا نيابى
شماره ٦٤٩: خبرى گر ز حال ما يابى
شماره ٦٥٠: گر ز صاحب نظر نظر يابى
شماره ٦٥١: درد مى کش که تا دوا يابى
شماره ٦٥٢: گاهى به غم و گهى به شادى
شماره ٦٥٣: درد عشقش اگر به جان بردى
شماره ٦٥٤: تا بکى گرد اين جهان گردى
شماره ٦٥٥: اى ترک نيمه مست به يغما خوش آمدى
شماره ٦٥٦: اگر نه درد دل بودى دواى دل که فرمودى
شماره ٦٥٧: توئى جانا که عين هر وجودى
شماره ٦٥٨: گر آينه عين او نبودى
شماره ٦٥٩: دريغا دولت وصلش چه خوش بودى اگر بودى
شماره ٦٦٠: باز با ما نمى کنى يارى
شماره ٦٦١: عشق جانان اگر به جان دارى
شماره ٦٦٢: ز سوداى جهان بگذر اگر سوداى ما دارى
شماره ٦٦٣: تخم نيک و بدى که ميکارى
شماره ٦٦٤: عمر ضايع مکن به بيکارى
شماره ٦٦٥: جام صافى پر ميى آرى
شماره ٦٦٦: سخن يار بشنو از يارى
شماره ٦٦٧: يارى است يار ياران يارى چگونه يارى
شماره ٦٦٨: آمد به درت جان عزيز از سر يارى
شماره ٦٦٩: جان و جانان توئى چه پندارى
شماره ٦٧٠: خواه در خواب و خواه بيدارى
شماره ٦٧١: در خرابات مجو همچو منى مى خوارى
شماره ٦٧٢: زر به ياران ده که تا جان را برى
شماره ٦٧٣: دل به دلبر گر سپارى دلبرى
شماره ٦٧٤: جان چه باشد گر نباشد عاشق جان پرورى
شماره ٦٧٥: عاقلى و نام عاشق مى برى
شماره ٦٧٦: گذرى کن بسوى ما گذرى
شماره ٦٧٧: جز خيال تو در اين ديده نگنجد دگرى
شماره ٦٧٨: دل به دلبر گر سپارى دلبرى
شماره ٦٧٩: درويش فقيريم نخواهيم اميرى
شماره ٦٨٠: گر چه ميرى در اين جهان ميرى
شماره ٦٨١: مريد پير خمارم که دارد اين چنين پيرى
شماره ٦٨٢: در پى عشق روان شو که بجائى برسى
شماره ٦٨٣: حال او از بشر چه مى پرسى
شماره ٦٨٤: هنر از بى هنر چه مى پرسى
شماره ٦٨٥: ماه من امشب برآمد خوش خوشى
شماره ٦٨٦: ز من توحيد مى پرسى جوابت چيست خاموشى
شماره ٦٨٧: از براى خدا بيا ساقى
شماره ٦٨٨: اى در ميان جان ها از ما کنار تا کى
شماره ٦٨٩: هان برسان بگوش او پيک صبا جگى جگى
شماره ٦٩٠: ازدوئى بگذر که تا يابى يکى
شماره ٦٩١: نيست مرا در نظر در دو جهان جز يکى
شماره ٦٩٢: خرابات است و رندان لاابالى
شماره ٦٩٣: از جرعه جام لايزالى
شماره ٦٩٤: اى از جمال رويت نقش جهان خيالى
شماره ٦٩٥: جمالش ديده ام در هر خيالى
شماره ٦٩٦: ترک مستم مى پرستم يللى
شماره ٦٩٧: گفته عشاق مى خوانم بلى
شماره ٦٩٨: عشق بازى مى کنم آرى بلى
شماره ٦٩٩: اى که هستى محب آل على
شماره ٧٠٠: نعمت الله هست پير ولى
شماره ٧٠١: به حق آل محمد به روح پاک على
شماره ٧٠٢: دارم از عشق درد دل خيلى
شماره ٧٠٣: آمد آن ساقى سرمست و بدستش جامى
شماره ٧٠٤: بر سر ما اگر نهى قدمى
شماره ٧٠٥: خواه نباتى و خواه حيوانى
شماره ٧٠٦: مرنجان جان باقى را براى اين تن فانى
شماره ٧٠٧: ما آن توايم و آن تو دانى
شماره ٧٠٨: غير حق باطل است تا دانى
شماره ٧٠٩: هر چه هست آن يکى است تا دانى
شماره ٧١٠: در وجود آن يکى است تا دانى
شماره ٧١١: شاه عالم گداست تا دانى
شماره ٧١٢: همه تقدير اوست تا دانى
شماره ٧١٣: همه عين همند تا دانى
شماره ٧١٤: گر چه آب حيات را مانى
شماره ٧١٥: نعمت الله نمى شود فانى
شماره ٧١٦: حرف جام و شراب اگر دانى
شماره ٧١٧: تنها نه منم عاشق تو بلکه جهانى
شماره ٧١٨: زهى عقل و زهى دانش که تو خود را نمى دانى
شماره ٧١٩: بى عشق مباش يک زمانى
شماره ٧٢٠: هر که از ذوق خبر دارد و داند سخنى
شماره ٧٢١: عالمى صورت است و او معنى
شماره ٧٢٢: هر زمان خاطر مرا شکنى
شماره ٧٢٣: دنيى حکايتى است حکايت چه مى کنى
شماره ٧٢٤: در هواى دنيى دون دنى
شماره ٧٢٥: اى که مى گوئى که هستم از منى
شماره ٧٢٦: اى درد تو درمان من جان منى تو يا تنى
شماره ٧٢٧: گفتم که نقش رويت گفتا در آب بينى
شماره ٧٢٨: به چشم مست ما بنگر که نور روى او بينى
شماره ٧٢٩: بيا بر چشم ما بنشين که خوش آبى روان بينى
شماره ٧٣٠: درآ در بحر ما با ما که عين ما به ما بينى
شماره ٧٣١: متناهى شود بتو همه شيى
شماره ٧٣٢: هر زمانى به راهکى گروى
شماره ٧٣٣: هر مرده که شد به جام مى حى
شماره ٧٣٤: دل به دريا ده که تا دريا شوى
شماره ٧٣٥: دل به دلبر گر دهى دلبر شوى
شماره ٧٣٦: تن فدا کن تا همه تن جان شوى
شماره ٧٣٧: تن رها کن در طريق عاشقى تا جان شوى
شماره ٧٣٨: مجلس عشق است و ما سرمست مى
شماره ٧٣٩: کرم بنگر که الطاف الهى
شماره ٧٤٠: آئينه حضرت الهى
شماره ٧٤١: درآ در خلوت خاص الهى
شماره ٧٤٢: دوش در خواب ديده ام شاهى
شماره ٧٤٣: درآمد از درم خوش پادشاهى
شماره ٧٤٤: بر تخت دلم نشسته شاهى
شماره ٧٤٥: دلم بگرفت از اين زهد ريائى
شماره ٧٤٦: اى عشق بيا که خوش بلائى
شماره ٧٤٧: دل به دريا ده که دريا دل توئى
شماره ٧٤٨: برو اى خواجه غافل از اين دنيا چه مى جوئى
شماره ٧٤٩: گر جلال و جمال مى جوئى
شماره ٧٥٠: عالم جام است و فيض او مى