شماره ١٧٤: پادشاه عاشقانيم و گداى کوى عشق

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
پادشاه عاشقانيم و گداى کوى عشق
اين عجب بنگر گدا شد پادشاى کوى عشق
مجلس مستان حضرت روضه رضوان ماست
جنت المأواى ما بستان سراى کوى عشق
عقل سرگردان چه داند ذوق بزم عاشقان
ناسزائى خود کجا باشد سزاى کوى عشق
خانقه هرگز ندارم من به جاى ميکده
خود ندارم هيچ جائى من به جاى کوى عشق
مانم چشم و غم دل دوست مى داريم دوست
زانکه جان مى بخشد اين آب وهواى کوى عشق
صد دوا بادا فداى درد بى درمان ما
باد جاويد اين دل ما مبتلاى کوى عشق
نعمت الله دم به دم از ما نوائى مى برد
تا نوائى يافتيم از بى نواى کوى عشق



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید