شماره ٣١٩: عشق او در بحر و در بر ديده ايم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق او در بحر و در بر ديده ايم
نور او در خشک و در تر ديده ايم
چشم ما روشن به نور او بود
روى او چون ماه انور ديده ايم
گر چه هر دم مى نمايد صورتى
معنى اين ها مکرر ديده ايم
در همه آئينه ديديم آن يکى
ديده ايم و بار ديگر ديده ايم
هر گدائى را که مى بينيم ما
پادشاهى تاج بر سر ديده ايم
گر خبر از غير مى پرسى مپرس
زانکه ما خود غير کمتر ديده ايم
سيد ما نور چشم ما بود
نور آن پاکيزه منظر ديده ايم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید