شماره ٦٣٥: تا خيال روى خوبش ديده ام در آينه

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تا خيال روى خوبش ديده ام در آينه
روز و شب دارم ز عشقش در برابر آينه
روى او آئينه گيتى نماى جان ماست
جان ما آئينه جانان بنگر آينه
صورتى در آينه بنمود تمثالش عيان
شد ز عکس نور آن معنى مصور آينه
گر بود آئينه روشن روى بنمايد ترا
ورنه کى بينى جمالش در مکدر آينه
عشق او شمع است و جانم آينه وين رمز ما
روشن است بر عشقبازان منور آينه
من دلى دارم چو آئينه منير و با صفا
آفتاب مهر رويش تافته بر آينه
بر ندارى آينه از پيش رويش يک زمان
همچو سيد گر ببينى روى خود در آينه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید