شماره ٢٨١: من به جان دوستدار رندانم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
من به جان دوستدار رندانم
عاشق روى باده نوشانم
بجز از عاشقى و مى خوارى
هيچ کارى دگر نمى دانم
نوبتى توبه کردم از باده
مدتى شد کز آن پشيمانم
شعر مستانه اى همى گويم
غزلى عاشقانه مى خوانم
درد دردش مدام مى نوشم
يار و همدرد دردمندانم
بنده حضرت خداوندم
پادشاه هزار سلطانم
سيد مجلس خراباتم
ساقى بزم مى پرستانم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید