فارغ است اين ساقى ما از همه
باز آورده است ما را از همه
روز امروز است ودى شب درگذشت
بگذر از فردا و فردآ از همه
آبرو گر بايدت با ما نشين
ما ز دريا جو و دريا از همه
عارفانه شرح اسما را بخوان
يک مسما جو و اسما از همه
اى که گوئى از که جويم کام خود
از همه اشياء و اشيا از همه
سر بنه بر خاک پاى عاشقان
تا شود جاى تو بالا از همه
نعمت الله رند سرمست خوشى است
در دو عالم اوست يکتا از همه