شماره ٥٣١: شد روان آب حيات ما بجو

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
شد روان آب حيات ما بجو
تشنه اى آب حيات از ما بجو
آب را مى نوش از جام و حباب
عين ما مى جو ازين دريا و جو
عشق سرمست است درکوى مغان
مى رود دل در پى او کو به کو
بشنو و از خود سخن ديگر مگو
هر چه او گويد بگو آنرا بگو
موج و دريائيم و دريا عين ما
خوش همى گرديم دايم سوبسو
چشم ما روشن به نور روى اوست
لاجرم بينيم ما او را به او
در چنين آئينه گيتى نما
سيد و بنده نشسته روبرو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید