شماره ٢٤٥: سال ها شد که به جان طالب جانان خودم

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
سال ها شد که به جان طالب جانان خودم
درد دل مى طلبم در پى درمان خودم
مجمع اهل دلان زلف پريشان من است
من سودا زده هم بى سروسامان خودم
در نظر آينه مى آرم و خود مى نگرم
ناظر لطف خداوندم و حيران خودم
من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست
غير راکار به من نيست که من آن خودم
به خرابات کنم دعوت رندان شب و روز
رهبر کاملم و مرشد ياران خودم
ساکن کوى خراباتم وسرمست مدام
همدم جامم و ساقى حريفان خودم
مير مستانم و فرمان ده بزم عشقم
سيد خويشتن و بنده فرمان خودم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید