ما اگر شاه اگر گدا باشيم
در همه حال با خدا باشيم
جمله اسماء به ذوق مى خوانيم
از مسما کجا جدا باشيم
موج بحريم و عين ما آب است
ما بدين بحر آشنا باشيم
دردمنديم و درد مى نوشيم
دايما همدم دوا باشيم
غير او ديگرى نمى دانيم
عاشق غير او کجا باشيم
در خرابات رند سرمستيم
اين چنين بوده ايم تا باشيم
ما چو باشيم بنده سيد
بنده ديگرى چرا باشيم